- چی..چیزی میخوای؟ سرشو جلو میاره، جوری که نزدیک بود بینی هاشون بهم برخورد کنه بکهیون ترسیده ، به لیوان تو دستش بیشتر فشار میاره و با دست دیگش لبه سینک رو محکم تر میگیره - فقط میخوام بهت یاد بدم همینجوری نباید غریبه ها رو به خونت راه بدی! خیلی ناگهانی لبهاشو رو لبهای بکهیون میکوبه و شروع به بوسیدنش میکنه.. همونطورکه انتظار داشت شیرین بودن! وقتی نفس کم میارن چانیول لبهاشون رو جدا میکنه اما عقب نمیکشه و پیشونیش رو به پیشونی بکهیون تکیه میده - میخوای بیشتر بهت یاد بدم که نباید غریبه هارو به خونت راه بدی یا... صدای لعنتیش بم تر و جذاب تر شده بود و این بکهیون رو سست تر میکرد - میخوام! ↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭ ♨ وانشات ♨ ⇜اسم: رویای کراش ✨ ⇜کاپل: چانبک 💫 ⇜ژانر: اسمات * فانتزی * کمدی 💥