HOOBAE
  • Reads 672
  • Votes 188
  • Parts 1
  • Reads 672
  • Votes 188
  • Parts 1
Complete, First published Jun 29, 2020
بکهیون فقط یه بار اونم واسه صدمین سالگردش به عنوان یکی از اعضای سازمان مرکزی سانتا مرخصی میخواست اما چیزی که نصیبش شد ماموریت رسوندن هدیه ها تو سئول بود که اصلا خوب پیش نرفت...

🕐 فيكشن: هــــوبه | #Hoobae
   🕑 كاپل: چـانبــك
   🕒 ژانرها: فلاف (تم كارتونى)
   🕓وضعيت:#OneShot
   🕔نويسنده: @xarrcane
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add HOOBAE to your library and receive updates
or
#944exo
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
41 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
You may also like
Slide 1 of 10
Candelion cover
Can't Close Your Eyes  cover
All of my heart is yours cover
𝓓𝓪𝓷𝓬𝓲𝓷𝓰 𝓑𝓾𝓽𝓽𝓮𝓻𝓯𝓵𝓲𝓮𝓼 cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
Amor cover
papercuts cover
𝐓𝐇𝐄 𝐌𝐎𝐎𝐍 [Completed] cover
Even If You Dont Love Me cover
𝕺𝖇𝖘𝖊𝖘𝖘𝖎𝖔𝖓 cover

Candelion

10 parts Complete

● Candelion ● Chanbaek ● Romance, Drama, Smut, Mysterious ● Summary: "داستان درامی از زندگی یک یتیم و یک گلفروش شرقی که سرنوشتشون توی انگلستان به هم رسید. بکهیون خیلی وقت بود که مستقل و عجیب زندگی میکرد، شب‌ها زندگی میکرد و روز ها میخوابید و در خیابان کنار محل کارش، یه پسر موفرفری نچندان معصوم ولی شیرین توی انباری گلفروشیش کارای عجیبی میکرد. هردوی اونها در انتها بخشیده میشدند، یکی برای رنج دادن به بدنش و دیگری برای رنج دادن به دیگران."