بخیه | (16+)
  • Reads 17,600
  • Votes 2,474
  • Parts 122
  • Reads 17,600
  • Votes 2,474
  • Parts 122
Complete, First published Jul 05, 2020
Mature
دست هاش دور گردنم نشسته بود و هر چقدر تقلا می کردم تا خودم رو بالا بکشم، اون من رو بیشتر درون وان پر از آب می فشرد. سرم رو زیر آب فرو می کرد و ناخن های بلندم هر چقدر چنگش می زدند، فایده ای نداشت. باز هم شکست می خوردم.
آب در بینی و دهانم فرو می رفت و رسیدن اکسیژن به من داشت کمتر و کمتر می شد، و داشت به صفر می رسید. 
داشت خفه ام می کرد. داشت توی آب وان غرقم می کرد.
برای ثانیه ای، فقط ثانیه ای، تونستم سرم رو از آب بیرون بکشم، و با قاتلم چشم در چشم شدم.
یک جفت چشم مشکی پر از نفرت درون چشم هام خیره شده بودند.
قصد جانم رو کرده بود.

🚫 رده ی (16+) برای کلمات رکیک، صحنه های باز کلامی و موقعیت های خشونت بار. 🚫

شروع تا پایان: ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳.
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add بخیه | (16+) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Hilda by AtlasSattari
18 parts Ongoing
خلاصه : همه چيز از يک سفر شروع ميشود؛ سفر به درون خطرات ، به جايی به نام جبهه های جنگ جهانی دوم .هر دو عاشق و معشوق یعنی هیلدا و آلی یوش در جبهه های شرقی اروپا هستند،اما از حضور یکدیگر باخبر نیستند . چه می شود اگر هردو ان ها خائن شوند؛ به عشق خیانت می کنند یا به میهن ؟ این یک سوال بزرگ است . ژانر :عاشقانه معمايی ،تراژدی ،تاریخی مقدمه: یک چیز میان ما اشتباه است .یک چیز از قلب من گم شده است . شاید زیر خاکستر جنگ ،یا که روی خاک هایی ،که بوی مرگ می دهند . آری ؛اینجا اخر دنیاست اما تو بگو من وتو می توانیم دراین مهلکه مرگ و زندگی ، عشقمان راهم مثل جانمان در امان بداریم ؟ سخنی از نویسنده تمام اشخاص و اتفاقات در این رمان ساخته ذهن نویسنده است و واقعی نیست در صورت هر گونه تطابق یک امر اتفاقی محسوب می شود . البته باید بگویم که تمام حوادث رمان طی سال های ۱۹۴۱تا ۱۹۴۵ است جریان حمله المان نازی را به شوروی در جنگ جهانی دوم ،بین نیروهای متفقین و نیروهای محور روایت می کند. . پ ن : نیروهای متفقین شامل انگلیس و فرانسه و امریکا می شد. نیروهای محور شامل کشورهای المان ،ایتالیا ،ژاپن وغیره می شدند. زمان پارت گذاری. : نامعلوم
Traitor to custom [Traitors to Light 1] by hasti_irt
21 parts Ongoing
تو نمیتونی توی چشم های یک نفر جهنم رو ببینی ولی فکر کنی وارد بهشت شدی... آمارا آماتو، جادوگر جوانی است که توی دنیای مافیا یه تهدید برای همه حساب میشه. اون بخاطر انتقام و گرفتن مقامی که لیاقتش رو داره باید دست به کارهایی بزنه که توی آسایشگاه بهش یاد ندادند. درحالی که جنگ بین توتی نوی (کوزا نوسترا قدیم) و براتوا شدت گرفته، آسیب های وارد شده به براتوا بخاطر دختری که به خودش لقب توایلایت رو داده باعث خشم ویکتور مارین کاپو براتوا شده. انزو مارین بزرگترین پسر ویکتور مارین، کاپو براتوا؛ برای اینکه ثابت کنه لیاقت کاپو براتوا شدن رو داره باید توایلایت رو به پدرش تقدیم کنه. برای براتوا که اجداد آنها نسل در نسل ومپایر هستند، تشنه ی خون کسی بودن طبیعی است. اما انزو هیچ وقت فکر نمیکرد درگیر شدن با یک جادوگر اینقدر میتونه سخت باشه. مخصوصا وقتی اجداد اون سال ها پیش تمامی جادوگر ها رو زنده زنده سوزاندند. خائن به رسم، بوک اول از مجموعه ی خائنین به نور. Write by me ✨
You may also like
Slide 1 of 10
Romance cover
Hilda cover
سزاوار  cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
The Reason [persian] cover
نت های شبانه  cover
The fifth sense cover
Lyrics Translate (Halsey) cover
Traitor to custom [Traitors to Light 1] cover
زاده خون cover

Romance

14 parts Complete Mature

✿ romance ✿ - این 'عشق' نیست، این 'رمانس' است! و 'رمانس' تنها خواستار یک چیز است؛ 'شور و التهاب' ! فیکشن "رمانس" برای تولد 23 سالگی دونگ سیچنگ، خورشید همیشگی زندگیم نوشته شده.✨ این داستان روایت گر تجربه های رمنس در زندگی از دیدگاه ها و موقعیت های متفاوت هست.💔 رمنس برای هر شخص و برای هر موقعیت جلوه ی ویژه ای رو به ما نشون میده ولی همیشه شور و فریفتگیش ما رو از خود بیخود می کنه.❤️