#suga #girl&boy با دستای لرزون روی تخت نشسته بودم ، قلبم به شدت میزد و چشمای بستم بیشتر منو اشفته میکرد، هیچوقت فکر نمیکردم با امضا کردن اون قرار داد مجبور بشم همچین کاری بکنم، حتی یه درصدم به عقلم نمیکشید که استفاده کردن از شرایط ویژه چه معنی و مسئولیتایی رو داره!! چشمامو روی هم فشردم و قطرات اشکم راه خودشونو پیدا کردن ، یعنی واقعا قرار بود من این کارو بکنم ، به همین راحتی ؟! ... در اتاق به ارومی باز شد، صدای پاهای فردی بود که وارد اتاق شد بوی عطر خوش بو و گرون قیمتش کل اتاقو پر کرد.....Bảo Lưu Mọi Quyền