Story cover for Part of he[Z.M] by Spzolfax
Part of he[Z.M]
  • WpView
    Membaca 30,969
  • WpVote
    Suara 5,328
  • WpPart
    Bagian 54
  • WpView
    Membaca 30,969
  • WpVote
    Suara 5,328
  • WpPart
    Bagian 54
Bersambung, Awal publikasi Jul 12, 2020
زین نفس عمیقی کشید و دستش رو تو جیب کتش فرو برد. 
-دیگه نمی‌خوامت؛ خسته کننده شدی!
با نیشخند غلیظی گفت و نفهمید لحن سردش باعث یخ بستن قلب اون شد.
اون هم نمی‌خواست اما.. مجبور بود!
لیام به سمتش دوید و محکم بازوی اون رو بین ناخن‌هاش گرفت.
-تو بهم.. تو بهم قول داده بودی زی
تند تند پلک می‌زد تا از ریزش اشک‌هاش جلوگیری کنه اما موفق نشد و اولین قطره‌ی اشک زمانی از چشم‌هاش پایین افتاد که زین با بی‌رحمی بازوش رو از دست اون بیرون کشید.
-قولی در کار نبود؛ همه‌ش بازی بود.
با عصبانیت غرید و روش رو از اون برگردوند.
-برو سراغ زندگیت!
گفت و با اخم راه اومده رو برگشت و این لیام بود که با اشک به جای خالی اون چشم دوخت و به صدای بلند اون تو ذهنش گوش سپرد
-فراموش نکن احساس من به تو واقعی ترین چیز تو این بازیه!
از نظر تو شکست چیه؟! از دست دادنِ کسی؟! زمین خوردن تو راه موفقیت؟! نمیدونم.. اما از نظرِ اون.. شکست تنها و تنها رفتنش بود.. همین!
رفتنی که اتفاق افتاد نه تنها قلبِ اون رو.. بلکه قلب هر دوی اون ها رو اسیر خودش کرد و حالا.. اینجا.. دقیقا کنارِ میدانِ ساعت.. دیگه چشم های اون پسر نمیخندید و این.. عمق فاجعه بود!
فاجعه ای که ناخواسته رخ داده بود و اون رو کشته بود..
اما باید پا پس می‌کشید؟


Start: 5 January 2020
(CC) Atrib. NonKomersial. BerbagiSerupa
Daftar untuk menambahkan Part of he[Z.M] ke perpustakaan Anda dan menerima pembaruan
atau
#28gaycouple
Panduan Muatan
anda mungkin juga menyukai
Extinct | namjin oleh artonis02
83 bab Bersambung
با انقراض ناگهانی یه گونه ی جنگجو، گرگینه ها جنگ و به جادوگرا باختن و برای همیشه به جهان انسانا تبعید شدن. اونا زندگی جدیدی رو شروع کردن که توش خون و رده، قدرت واقعی هرکس بود. همه آروم آروم فراموش کردن که چطور یه زمانی با جادوگرا میجنگیدن، و زیر لایه ی نازک صلح نظم شکننده شون و ساختن. البته این تا زمانی بود که کیم سوکجین متولد نشده بود. اون قرار بود یه آلفای خون خالص باشه. وارث خاندان بزرگ و باستانی کیم. ولی هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. حالا اون همون هیولایی بود که از وسط کوه یخ زنده درش اورده بودن و قرار بود صلح و زیر پاش خرد کنه. خب دوستان این فیک در ظاهر باید نامجین باشه ولی به معنای واقعی کلمه راجب هر سه زوجه (زوج اصلی چی هست اصلا) در کلام ساده شما سه تا داستان مرتبط باهم و میخونین که همه یک ماجرا رو پیش میبرن به اطلاعات دقت کنین چون بدون دلیل نیومدن (بعد نگین نگفتی😁) ماجرا ممکنه تا پارت هیجده یکم لایت باشه چون ارتباطات تازه داره شکل میگیره ولی بعدش سرعت فیک به شدت بالا می‌ره قبل اسمات ها هشدار میدم که اگه نمیخواین نخونین 🔞 Couples: +Namjin +Yoonmin +Vkook/ Kookv
anda mungkin juga menyukai
Slide 1 of 10
His To Ruin | KookV cover
Kookv | رد نیش  cover
Deadly human weapon
 cover
Freesia  [vkook] cover
𝐂𝐀𝐋𝐈𝐆𝐎 *ᴠᴋᴏᴏᴋ* cover
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝖳𝗁𝖾 𝖯𝗌𝗒𝖼𝗁𝗈 𖦹 𝖪𝖵 cover
My you  cover
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ cover
Extinct | namjin cover
•• Supreme ••  cover

His To Ruin | KookV

22 bab Bersambung

دو نوع انسان تو دنیای جئون جونگکوک وجود داشت. اونایی که ازش وحشت می‌کردن و اونایی که زخمی می‌شدن چون فکر می‌کردن نیازی به ترسیدن نیست. اون سرد بود و محاسبه‌گر، جوان‌ترین رئیس مافیا، با دست‌های تتو شده و چشم‌هایی مثل یخ. جونگکوک با دیدن التماس و خونریزی آدم‌ها تکون هم نمی‌خورد. خیلی وقت بود که شکسته بود. و بعد کیم تهیونگ اومد. با پلیورهای نرم و ناز، شکلات‌‌های تمشکی، و سوال‌هایی که هیچکس جرات پرسیدنشون رو نداشت. "چرا سوکجین هیونگ گفت می‌خوای من رو بخوری؟ آدم‌ها رو گاز میگیری؟" جونگکوک نمی‌دونست که می‌خواست از اون پسر محافظت کنه، یا نابودش کنه تا فقط نزدیک نگهش داره. Couple: Kookv. Genre: Romance, mafia, comedy, smut. Author: MaryBTS2013. Translator: Asal. روزهای آپ: دوشنبه و پنجشنبه ___________________________________________ This is a Persian translation of a fanfiction by (MaryBTS2013), All credit goes to the original author. I'm only responsible for the translation.