INTRODUCTION AND INFORMATION
  • Reads 1,280
  • Votes 53
  • Parts 3
  • Reads 1,280
  • Votes 53
  • Parts 3
Ongoing, First published Jul 13, 2020
به دنیای رنگین کمانی ما خوش اومدید🌈
اینجا اخبار و اطلاعات پیج اینستاگرام و واتپد رو قرار می دیم.

توهین به هم دیگه و سلایق ممنوع❌
آذر و مهدخت💚💙
All Rights Reserved
Sign up to add INTRODUCTION AND INFORMATION to your library and receive updates
or
#60سوپرنچرال
Content Guidelines
You may also like
مگه معتادی؟ ?Are You Addicted by TheDearTiger
18 parts Ongoing
خلاصه:بعضی از ادم ها مثل مواد مخدر میمونند، مثل هروئین، کافیه یک بار طعمشون رو زیر دندونت بچشی، تا ابد معتادشون میشی. بای لوئین شونزده سالشه و پسریه که توی فقر بزرگ شده حسابی سرسخت و واقعا لجبازه و توی این دنیا بیشتر از هر چیزی به پدرش اهمیت میده و از مادرش متنفره چون اون زن دقیقا توی سخت ترین اوضاع مالی پدرش رو ترک کرده بود و بدنبال معشوقه های پولدارش رفته بود و حالا بعد از ازدواج ناگهانیه مادرش با یه ژنرالِ ثروتنمد ارتش، بای لوئین قسم میخوره دیگه هیچ جور ارتباطی با مادرش نداشته باشه. گوهای همسن بای لویین هست و از اول عمرش بین سرباز های بزرگ و مرد های کله گنده تمرین های ارتش رو بعنوان بازی انجام میداده پدرش یه ژنرال با نفوذ و کله گنده ارتشه، ارتش برای خیلی ها یه محله که دوره سربازیه اجباری رو توش میگذرونند اما برای گوهای ارتش خونه دومش و زمین بازی زمان کودکیشه، هر چند بر خلاف اصرار پدرش علاقه نداره به صورت رسمی توی ارتش کار کنه. مادرش چندین سال پیش کشته شده و گوهای پدرش رو مقصر میدونه هم اینکه کلی خشم و نفرت توی دلش جمع شده. برای هر دوی این پسر ها که تاحالا محبت واقعی زنی رو حس نکردند عشق جایی منتظره که هیچکدوم انتظارشو ندارند.
You may also like
Slide 1 of 10
The Red Hills [L.S] cover
Dimsam | Kookv cover
Kpop OneShot BoyxBoy cover
In Search Of Dream cover
everybody dies cover
مگه معتادی؟ ?Are You Addicted cover
... cover
رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE cover
قاتلِ بامعرفت  cover
You're Mine cover

The Red Hills [L.S]

12 parts Ongoing

آسمان با باران گلوله‌ها تداعی‌گر کابوسی دیرینه، مثل آخرین روز‌های بقای زمین بود و پوتین‌هایی که در دریاچه خون قدم می‌گذاشتن، اون مرد رو به وهمی از نشنیدن فرو بردن تا مجددا قلم که خارج از این تپه‌های سرخ از خون؛ سلاحی قوی بود رو به دست بگیره. "عزیز من؛ تعداد نامه‌هایی که برایت نوشته‌ام از دستم خارج شده. در دهکده‌های دورافتاده سگ پیری‌ست که هرشب رو به روشنایی ماه می‌گرید، من دلتنگی آن سگم. حالم بد است؛ برای من کمی از دست‌هایت را بفرست."