🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱

Reads 35,456
Votes 4,234
Parts 30

Reads 35,456
Votes 4,234
Parts 30

🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱
    
    {ژانر: جنایی/مافیایی/انگست/اسمات/عاشقانه/خشن/معمایی}
    
    {کاپل:ویکوک}
    {Tea:top}
             {⛔تا مدتی متوقف شده⛔}
    
    {کاپل فرعی:نامجین , یونمین }
    {زمان اپ:هر وقت به شرط ووت رسید}
    
     {15 سال مثل طوفان براش گذشت.
    پونزده سالی که رد های عمیق و دردناکی از خودش به جا گذاشته بود
    به هر قسمت از بدنش که نگاه میکرد، یه شکنجه یاداور بود، و یه خودکشی در ذهنش نقش میگذشت 
    پادشاهی در جهنم بهتر از خدمتکار بهشتی بودنه؟همش یه مشت حرف چرت.
    تنها چیزی که بهش رسیده بود، برده درون اعماق جهنم بود.
    اون باید تنهایی از پس همه چیز برمیومد. تنهایی مسیر زندگیشو عوض میکرد ولی تنهایی فقط یه واژه بدرد نخور بود که تو الفبای معانی ذهنش به هزاران روش ترجمه شده بود. 
    او باید برای یک هیولا صفت خدمت و در عین حال خنجر بزنه!
    او میتونه به راحتی مسیر زندگیش رو تغییر بده.
    درد؟ تنها واژه ای که دیگر براش معنایی نداره.
    ان پسر فقط منتظره... 
    تنها یک فرصت کوتاه چند لحظه ای کافیست تا کائنات هم طبق خواسته اش پیش برن!
    
    +تو مطمئنی؟ 
    _من همیشه مطمئنم
    #کیم تهیونگ
    ..........
    +سگا پارس میکنند،بو میکشند،به دستور صاحبشون میشینن و پا می شند...
    تو هم یه سگی !
    سگ دست آموز من...کیم تهیونگ!
    _درسته...ارباب اه}
    
    -Venus-All Rights Reserved

bts chanbeak fic jimin jin kook namjim namjon suga tea teakook vkook yoonmin

Table of contents

🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱
    
    {ژانر: جنایی/مافیایی/انگست/اسمات/عاشقانه/خشن/معمایی}
    
    {کاپل:ویکوک}
    {Tea:top}
             {⛔تا مدتی متوقف شده⛔}
    
    {کاپل فرعی:نامجین , یونمین }
    {زمان اپ:هر وقت به شرط ووت رسید}
    
     {15 سال مثل طوفان براش گذشت.
    پونزده سالی که رد های عمیق و دردناکی از خودش به جا گذاشته بود
    به هر قسمت از بدنش که نگاه میکرد، یه شکنجه یاداور بود، و یه خودکشی در ذهنش نقش میگذشت 
    پادشاهی در جهنم بهتر از خدمتکار بهشتی بودنه؟همش یه مشت حرف چرت.
    تنها چیزی که بهش رسیده بود، برده درون اعماق جهنم بود.
    اون باید تنهایی از پس همه چیز برمیومد. تنهایی مسیر زندگیشو عوض میکرد ولی تنهایی فقط یه واژه بدرد نخور بود که تو الفبای معانی ذهنش به هزاران روش ترجمه شده بود. 
    او باید برای یک هیولا صفت خدمت و در عین حال خنجر بزنه!
    او میتونه به راحتی مسیر زندگیش رو تغییر بده.
    درد؟ تنها واژه ای که دیگر براش معنایی نداره.
    ان پسر فقط منتظره... 
    تنها یک فرصت کوتاه چند لحظه ای کافیست تا کائنات هم طبق خواسته اش پیش برن!
    
    +تو مطمئنی؟ 
    _من همیشه مطمئنم
    #کیم تهیونگ
    ..........
    +سگا پارس میکنند،بو میکشند،به دستور صاحبشون میشینن و پا می شند...
    تو هم یه سگی !
    سگ دست آموز من...کیم تهیونگ!
    _درسته...ارباب اه}
    
    -Venus-

30 parts