STRAWBERRIES & CIGARETTES | BANG CHAN
  • Reads 17,861
  • Votes 2,847
  • Parts 36
  • Reads 17,861
  • Votes 2,847
  • Parts 36
Complete, First published Jul 17, 2020
"هی! می‌دونستی یه نظریه میگه که ما قبل از اینکه بوجود بیایم ذره هستیم؟ "

گوله های برف روی صورتم میریختن اما من حسشون نمی‌کردم چون داشتم از درون میسوختم
"یعنی چی؟"

کریس غلتید و بدنشو به بدنم نزدیک تر کرد
"فکرشو بکن.من و تو،همه ی آدم های این سیاره،هممون ذره بودیم.حتی کوچیکتر از الکترون ها.حتی کوچکتر از این کریستال های شیش ضلعیِ برف که روی گونه هامون میریزن."

"تو واقعا بهش باور داری،کریستوفر؟"

"نمی‌دونم هانا.اما چیزی که ازش مطمئنم اینه که توی این لحظه،من،تو،هردومون ممکنه در مقایسه با این کهکشانی که توش هستیم از ذره هم کوچیکتر باشیم اما وقتی به هم نگاه میکنیم،کهکشانمون رو توی چشمای همدیگه می‌بینیم.کهکشانی که فقط ما دوتا ازش خبر داریم. "
All Rights Reserved
Sign up to add STRAWBERRIES & CIGARETTES | BANG CHAN to your library and receive updates
or
#266فارسی
Content Guidelines
You may also like
'The Blot, by meow_hera
25 parts Ongoing
*Name: The Blot [چانلیکس] *Couple: ChanLix *Genre: Romance, Angst, Mystery, Psychological, Smut چه حسی داره وقتی چشم هاتو برای اولین بار به روی دنیا باز میکنی و حتی از همون ثانیه اول، هرچند ذره ای ناچیز، متوجه بشی که توی یه جسم اشتباهی گیر افتادی؟ شبیه قفسی که هرچقدر سعی کنی مثل همه ادم های شبیهت بپذیریش و دوستش داشته باشی فقط خسته و عصبی تر میشی. چون این جسم لعنتی فقط برای تو یه قفسه! برای همه هم نوعات یه هویته! وقتی یه قطره سیاه میفته روی یه لباس سفید وقتی اون نقطه قهوه ای رنگ حاصل از زخم و سوختگی میمونه روی یه پوست صاف و سفید و بی نقص وقتی بعد از ساعت ها تلاش و انرژی، بوم رنگی ای رو به وجود میاری که بی نقص بودنش میتونه روحتو ارضا کنه اما یه لکه...یه لکه‌ی غیر منتظره، مزاحم و احمقانه‌ و زشت گند میزنه به هرچی که ساخته بودی حالت ازش بهم میخوره، عصبانیت میکنه میخوای پاکش کنی اما پاک نمیشه با هر روشی که جلو بری ردی ازش میمونه حتی اگه کامل پاک شه حسابی اون بوم و پوست و پیراهن رو ازار دادی اون لکه...من بودم...یه لکه‌ ننگ!
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
TENSION🍷(vkook) by seta8603
31 parts Ongoing
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامشخص فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst Couple: vkook ،....secret ♡ Setayesh* این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی
You may also like
Slide 1 of 10
'The Blot, cover
KarmaComa:  StrayKids Version' cover
Caramel (Completed) cover
پرسه در نیمه شب cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
Satisfaction(Minibook) cover
Shine in the dark cover
𝖤𝗇𝖽𝗂𝗇𝗀 𝖮𝗇 𝖧𝗈𝗅𝖽┊𝖢𝗁𝖺𝗇𝗀𝗅𝗂𝗑  cover
𝗔𝗹𝗹 𝗢𝗳 𝗨𝘀 | SKZ cover
TENSION🍷(vkook) cover

'The Blot,

25 parts Ongoing

*Name: The Blot [چانلیکس] *Couple: ChanLix *Genre: Romance, Angst, Mystery, Psychological, Smut چه حسی داره وقتی چشم هاتو برای اولین بار به روی دنیا باز میکنی و حتی از همون ثانیه اول، هرچند ذره ای ناچیز، متوجه بشی که توی یه جسم اشتباهی گیر افتادی؟ شبیه قفسی که هرچقدر سعی کنی مثل همه ادم های شبیهت بپذیریش و دوستش داشته باشی فقط خسته و عصبی تر میشی. چون این جسم لعنتی فقط برای تو یه قفسه! برای همه هم نوعات یه هویته! وقتی یه قطره سیاه میفته روی یه لباس سفید وقتی اون نقطه قهوه ای رنگ حاصل از زخم و سوختگی میمونه روی یه پوست صاف و سفید و بی نقص وقتی بعد از ساعت ها تلاش و انرژی، بوم رنگی ای رو به وجود میاری که بی نقص بودنش میتونه روحتو ارضا کنه اما یه لکه...یه لکه‌ی غیر منتظره، مزاحم و احمقانه‌ و زشت گند میزنه به هرچی که ساخته بودی حالت ازش بهم میخوره، عصبانیت میکنه میخوای پاکش کنی اما پاک نمیشه با هر روشی که جلو بری ردی ازش میمونه حتی اگه کامل پاک شه حسابی اون بوم و پوست و پیراهن رو ازار دادی اون لکه...من بودم...یه لکه‌ ننگ!