فصل دوم فرشته نگهبان ~ فرشته ی لی تیونگ ، فرشته ای نیست که فقط یه توهم گذرا یا یک نقاشی به جا مونده از دوران سخت کودکیش باشه . اون فرشته ، جونگ جهیونی بوده که تمام طول زندگیش بدون این که حتی خبر داشته باشه از پسر جوون محافظت میکرده . یا حداقل توی ذهن لی تیونگِ بیست و دو ساله اینطور می گذشته . جونگ جهیون حالا مجبوره با وجود تمام زخم هایی که سوزش جانگدازی رو براش به همراه داشته ، از اطرافیانش مراقبت کنه و دوست پسرش هم یکی از اون هاست لی تیونگ ، اون هم الهه ی امید فرشته بود . الهه ای که توی برهه ای از زمان تهی از هر امیدی میشه . اون واقعیت هایی رو متوجه می شه که زندگیش رو با دگرگونی عظیمی مواجه می کنه . ~ زندگی هیچ وقت روی خوشش رو بدون شکنجه های جان فرسا به کسی نشون نمیده . شکنجه هایی که تحملشون برای فرشته ها و الهه ها هم سخته . اما هر کدوم از اونها اگه سر طناب رو پیدا کنن آروم آروم به مقصدشون میرسن . سر طنابی که توسط آدم های اطرافشون برای کمک به سمتشو گرفته شده ...