I'm little girl 🍓 (BDSM)(DDLG)
  • Reads 214,593
  • Votes 11,196
  • Parts 26
  • Reads 214,593
  • Votes 11,196
  • Parts 26
Complete, First published Jul 19, 2020
Mature
دختری که علاقه به بیبی بودن داره..
اون  مردی رو پیدا میکنه که بتونه ددیش باشع؟
مردی که بتونه تفاوت های اونو درک کنه و با اون همونجور که دوست داره رفتار کنه..............

ژانر :BDSM / اسمات / ددی کینگ /DDLG/ لیتل اسپیس


وضعیت : تمام شده
All Rights Reserved
Sign up to add I'm little girl 🍓 (BDSM)(DDLG) to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
🔞گروگان Hostage🔞 by Huni_fiction
40 parts Complete Mature
سهون یکی از خطرناکترین رئیس باند مواد مخدر و چانیول همکارو مثل برادرش! اونا تو مسیری قدم برداشتن که دیگه راهی برای برگشت ندارن.... °°°°°°° _من یه پسر ۱۸ ساله تنها بودم... هیشکیو نداشتم،تنها کسایی که داشتم دردا و کینه هایی بود که بزرگ شدنو بزرگ شدن... تا اینکه الان این شدم... اوه سهونی که هیشکی جرأت نمیکنه حتی بهش نگاه کنه!! °°°°°°° °°°° ربوده شدن لوهان پسر یکی از سرهنگ های اصیل کره بخاطر انتقام از پدرش که برای بارای اوه سهون مشکل ایجاد کرده و شاهد صحنه ربوده شدن: بیون بکهیون،اونا رو تو دردسرای بزرگی میندازه ولی .....عشق.... اونقدرا کله شقه که کاری به بقیه نداره و راه خودشو طی میکنه..... °°°°°°° با هر نعره ای که میکشید لوهانو با دستاش تکون میداد. موفق شده بود اشکشو دربیاره _نه نه گریه نه...داد بکششش گریه کردن کافی نیس برام... چرا از اذیت کردنت حس خوبی بهم دس میده هااا؟؟ چرا انقد عوضیو خودخواهممم؟؟ با صدای بلندی خندید.... °°°°°°°° °°°° سهون به سمتش اومدو شونه هاشو محکم گرفت و با فریاد گفت: _خوب گوشاتو باز کن ببین چی میگم، هنوز کاری که پدرت کرده یادم نرفته تووو هیچ جا نمیررری با هر نعره ای که میکشید لوهانو با دستاش تکون میداد. موفق شده بود اشکشو دربیاره _ولم کننننن...خواهش میکنم...خواهش میکنم ولم کن سهون...منو ول ک
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
39 parts Ongoing
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
You may also like
Slide 1 of 9
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
domination|سلطه 🔞 cover
🔞گروگان Hostage🔞 cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
You're Not Alone cover
I am just a Little࿐2jae cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
 MY LITTLE TEARS cover
little ........shayli cover

جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي

33 parts Ongoing

تبدأ أحداث روايتي عند البطله نجَـد اللي تكون عايشه في المدينه و بيوم امها وابوها يقررون يسافرون لسبب بنعرفه في الروايه ويخلون البطله وأخوها في بيت جدها اللي في الديره وآخر الليل تقرر تروح عند " البِل " وتحصل البطل جالس مع ناقه ويدخل عليهم جدهم ومن هنا تبدأ الأحداث ...🔥!