Story cover for Ichor by cuteimutei
Ichor
  • WpView
    LECTURES 9,429
  • WpVote
    Votes 1,638
  • WpPart
    Parties 31
  • WpView
    LECTURES 9,429
  • WpVote
    Votes 1,638
  • WpPart
    Parties 31
Terminé, Publié initialement juil. 29, 2020
وقتی توی قلمرو ساحر ها خون خدا باشی اوضاع برات خوب پیش نمیره ولی چه میشه کرد؟خدایان اینجور بازی هارو دوست دارن!مین شوگا تمام تلاشش محافظت از پسرخاله و دخترخاله اش جیمین و جناست اما وقتی خدایان تصمیم میگیرن دوباره بازی کنن شوگا چیکار میتونه بکنه؟
Tous Droits Réservés
Inscrivez-vous pour ajouter Ichor à votre bibliothèque et recevoir les mises à jour
ou
#750یونمین
Directives de Contenu
Vous aimerez aussi
🐠𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙💫🔞ماهی طلایی , écrit par purple-prince
20 chapitres En cours d'écriture
نام:𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙🐠💫 کاپل اصلی:کوکمین کاپل فرعی: نامجین عشق بین گروگان و گروگانگیر❤ 💦🔞اسمات مثل همیشه بخش اصلی و جذاب فیک منه💦🔞 پسرک با بغض لب زد: مردن ترس داره؟! تنها پسر سیاه پوش تو اون اتاق تاریک و نمور پوزخندی زد و لب زد: بستگی به نحوه ی مردنت داره...مثلا یکی روشش اینکه با گلوله مغزت رو سوراخ کنم یا شاید قلبت رو!؟ پسرک آب دهنش رو قورت داد و لب زد: تو.. این کارو میکنی؟! مرد با قدم های آروم و استوار درست پشت سرش قرار گرفت و با لذت به لرزش بدن پسر کوچیکتر زل زد: نه... من قرار نیست تورو به همین راحتی از دست بدم ماهی طلایی... چرخی به دور پسرک زد و اینبار درست مقابلش قرار گرفت و دستش رو به زیر چونه ی او گرفت و به چشمای لبریز از اشک پسر زل زد و لب زد: کاری میکنم که هرروز بمیری و زنده شی... باید انتقامم رو ازتون بگیرم خانواده پارک! ╱╲❀╱╲╱╲❀╱╲╱╲❀╱╲ لب هاش که با همون بوسه ی وحشیانه ی جونگکوک بزرگتر و قرمز به نظر میومدند،میلرزیدند... خدایا مثل اینکه بی خیال شده بود... خدایا یعنی قرار بود رها کنه؟!... اما با حرفی که از بین لب هایی که توسط شون بوسیده شده بود خارج شد، لبخند به سرعت از روی لب هاش پاک شدن.. - به نظرت واکنش پدرت وقتی پسرکش زیرم داره از درد ناله میکنه و من سخت و محکم میکنمش چیه؟!
 𝔓𝔲𝔯𝔢, écrit par StheCherry
57 chapitres Terminé
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..
Vous aimerez aussi
Slide 1 of 19
 suspended rings||حلقه های معلق cover
wingless butterfly🦋 cover
شَب خُمار🍷(BDSM) cover
🔞Mind🔞[Yoonmin] cover
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑲𝒐𝒐𝒌𝑴𝒊𝒏) cover
My special omega cover
Two daddy and baby mochi  cover
my bunny🐰 cover
امگای انتخاب شده     cover
𝗪𝗶𝗹𝗹 𝗬𝗼𝘂 𝗠𝗮𝗿𝗿𝘆 𝗠𝗲?!💍 cover
احساسات ماه cover
🐠𝔾𝕠𝕝𝕕 𝕗𝕚𝕤𝕙💫🔞ماهی طلایی  cover
fell for a playboy  cover
"Tamed by Fire"(تهکوک) cover
 𝔓𝔲𝔯𝔢 cover
Finix (yoonmin) cover
🔞kookmin |Honey moon🔞 cover
Oneshat book cover
Koko and Meow |au| cover

suspended rings||حلقه های معلق

20 chapitres En cours d'écriture

جیمین، یک طراح لباس امگا با دو فرزند، جونگ‌کوک، یک آلفای فوتبالیست و تهیونگ، یک آلفای موفق در دنیای بیزینس. این سه نفر در گذشته به‌طور قراردادی ازدواج کردن و به‌واسطه مشکلات خانوادگی و تعارضات درونی، مجبور به جدایی شدن در خلال داستان، اون ها با چالش‌های روابط خانوادگی و مسائل حرفه‌ای روبه‌رو هستن، در حالی که رابطه‌شون تحت تاثیر رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی و تنش‌های بین خودشون و خانواده‌هاشون قرار می‌گیره. Couple:vminkook Genre:omegaverse,mpreg,angst,sport