If I Forget Your Name - [Completed] - Nightingale - Wattpad

Story cover for If I Forget Your Name - [Completed] by theteara

If I Forget Your Name - [Completed]

Reads 6,421
Votes 1,399
Parts 9

Reads 6,421
Votes 1,399
Parts 9

angst bts fanfiction hoseok jeonjungkook jimin jin jinkook junghoseok jungkook kimseokjin kpop minyoongi namjin namjoon omniscient taehyung yoongi

من جزئیات ده سال جنگ و تقلای تو رو نوشتم. برات نوشتم که چشمهات چطور عادت داشتن بدرخشن. چطور تارهای صوتیت با ارتعاش لطیفشون عادت داشتن معجزه بیافرینن.
برات از تمام چیزهایی نوشتم که فراموش کردی. برات اسم آدمهایی رو نوشتم که دیگه به یادشون نمیاری.

|نامجین - کوکجین|
|انگست|
|داستان کوتاه|


BTS short fanfiction
copyright © 2020 thetearaAll Rights Reserved

angst bts fanfiction hoseok jeonjungkook jimin jin jinkook junghoseok jungkook kimseokjin kpop minyoongi namjin namjoon omniscient taehyung yoongi

Table of contents

9 parts

Sign up to add If I Forget Your Name - [Completed] to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ by meral_writ

Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg

Our Lemony Summer🍋تابستان لیمویی ما by t2novel

چی شد که از هم جدا شدند؟🤷🏼‍♀️ واقعا از هم جدا شدند یا توی جاهای عمومی دیگه همدیگرو ملاقات نکردند،اون تابستون چه اتفاقی افتاد؟از وقتی با ییجان آشنا شدم این سوالها همیشه تو ذهنم بود

Love & hate by crazyofvmin

جان خون آشامی که به اجبار باید برای مدتی داخل قصر گرگینه ها زندگی کنه ! آیا نفرتش از گرگینه ها به عشق تبدیل میشه؟! نام فیک: عشق و نفرت ♠️♥️ کاپل اصلی: yizhan 🌊 کاپل فرعی:vkook , sope 🌜 ژانر:فانتزی /خون آشامی/گرگینه/انگست/اسمات ⛔ نویسنده:لیلا 🔮 💫توجه: فیک بازگردانی شده💫

My Dear One(chanbaek Ver) by littleoneeeee

Couple:chanbaek,krisho Genre:mpreg,romance °○کامل شده○°✔

Love & Hate by Rira77

Love & hate تمام شده📗📕 چی میشه اگه عاشق کسی بشی ، که مسبب همه ی بدبختیات بوده: جان فریاد کشید: لعنتییییی ...کثافتتتت... آشغال عوضییییی.‌..ازت متنفرمممم! در حالیکه من زیر دست و پای تو بودم ، مادرم روی تخت بیمارستان جون میداد و من احمق اونجا نبودم! حتی نتونستم برای آخرین بار ببینمش... لعنت به تو وانگ ییبوووو! و با مشت به سینه ی ییبو کوبید ، به لباسش چنگ زد ، و همچنانکه میلرزید ، توی بغل ییبو غش کرد! ژانر : درام ، انگست ، بی ال . *هپی اندینگ* ییبو تاپ

"𝐓𝐡𝐞 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞🐇𝐋𝐚𝐧" by NoooNooy

+تو اگه جای سیژوی بودی انتخابت چی بود؟! وی ووشیان لبخند زد. _پس یشم لان خواستار توجه.. لانگوانگجی تارهای سپید پسر را از مقابل چشمانش کنار زد. +لان یه نیازمندِ،مخلوق! +جواب سوالم.. _جواب سوالت.. همیشه تو لانگوانگجی،همه جا تو لانگوانگجی، تا آخرش فقط با تو لانگوانگجی. تکمیل شده✔️

مو طلایی(blonde) by Nirvana_Aa

اگر دو نفر با گذشته‌ای دردناک و غم‌انگیز عاشق هم بشن و آینده‌شون تحت تاثیر گذشته‌ی تلخ قرار بگیره... آیا ممکنه بدون کنار گذاشتن اون گذشته آینده‌ی دلخواهی رو برای خودشون رقم بزنن؟ جان‌گا خواهش میکنم خوب باش... میدونم چیکار کردم... میدونم دارم چیکار میکنم... میدونم چه روزایی در انتظارمه... اما التماست میکنم فقط خوب باش... خودتو تو دردسر ننداز... کاش میتونستم بهت بگم چه حسی دارم... کاش میتونستم بهت بگم چقدر عاشقتم... یا شاید... کاش اون شب نمیدویدم دنبال اون ماشین... کاش صدات نمیکردم و میذاشتم بری... کاش پامو تو اون کنسرت نمیذاشتم... کاش... کاش هیچوقت نمیدیدمت... genre: Romance , Drama , Mystery , Smut...

MEOW ≧(^ω^)≦ by Donya_aqua

نام: کایسو در میو چت نویسنده: TombikTomboy مترجم: AquaPhoenix ژانر:تکستینگ، رمنس فلاف، اسمات وضعیت: تکمیل شده✅ ᯽᯽᯽ جونگین فقط میخواست کمی خوش بگذرونه. ولی تنها چیزی که کیونگسو میخواست، جونگین بود. ᯽᯽᯽ عزیزانم این فیک ژانر تکستینگ داره ؛ یعنی کاراکترامون باهمدیگه چت میکنن . این چت میتونه تو هر اپلیکیشنی باشه که تو این فیک از «میو چت» استفاده میکنن. امیدوارم دوستش داشته باشین و لطفا ستاره و کامنت فراموش نشه💙 *اجازه‌نامه کسب شده✔

My Chocolate Croissant by ItYoonik

«یادت باشه یونگی، عشق مثل درست کردن شیرینیه. اگه زیادی شکر بریزی، دلت رو می‌زنه، اگه کم بریزی، بی‌مزه میشه، باید اندازه رو نگه داری؛ باید صبور باشی، بذاری خمیرش استراحت کنه، بذاری زمان خودش رو بگیره، اگه عجله کنی، همون‌طور که کیک می‌خوابه، عشق هم خراب میشه! مهم‌تر از همه، باید با دل و دستای تمیز درستش کنی، چون مزه‌ی اصلیش از صداقت و محبته، نه از تزئین‌های قشنگ.» (ورژن انگلیسی بعد از پایان فیکشن آپلود خواهد شد)

𓇬 𝗔𝐍𝐀𝐌 𝗖𝐀𝐑𝐀 𓏲ꪆ by realbluebyun

𓂃 ࣪˖𝘤𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝑐ℎ𝑒𝑛𝑚𝑖𝑛 ⸝⸝ ╰ฅ𝘸𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝑐ℎ𝑒𝑟𝑛𝑖𝑘𝑎 ៸៸ ╰˚₊𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝑎𝑛𝑔𝑠𝑡 ˚₊୨ -خلاصه: شغلی که فکر میکرد برای رفاه خانوادشه اما باعث از هم پاچیدگیش شد...

You may also like

Slide 1 of 10

•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ cover

Our Lemony Summer🍋تابستان لیمویی ما cover

Love & hate cover

My Dear One(chanbaek Ver) cover

Love & Hate cover

"𝐓𝐡𝐞 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞🐇𝐋𝐚𝐧" cover

مو طلایی(blonde) cover

MEOW ≧(^ω^)≦ cover

My Chocolate Croissant cover

𓇬 𝗔𝐍𝐀𝐌 𝗖𝐀𝐑𝐀 𓏲ꪆ cover

•𝐆𝐫𝐚𝐲 𝐃𝐢𝐚𝗺𝗼𝐧𝐝•ᵛᵏᵒᵒᵏ

Vkook_الماس خاکستری ـ درد ازادی که بهم دادی از دردی که مستحقش بودم دردناک تر بود •امگایی که این اجبار رو برای رسیدن به عشق پنهانی که داشت قبول کرد و این ازدواج قراردادی رو پذیرفت. صبر کردن و دور شدن از رویا و هدف ها و زندگی که هیچ شباهتی در ذهنش نداشت، هیچ آسان نبود زندگی که پشتش منافع هایی پنهان بود برایش هیچ مفهومی نداشت ، اما گویی خودش هم آغشته به این رنگ های تیره شده بود، گمان میکرد نجات پیدا میکند!!• هفت سال زندگی که هردو با تنفر رنگ زدند و هیچکدام تلاشی برای دوست داشته شدن نمیکردند. آنها سخت میگرفتند ؟ یا زندگی سختی های پنهان داشت که انتقام درش نهفته بود؟! ___________________________________________ با چهره ی بی حسش بهش زل زد _ داری بد میکنی امگا لحظه ی ترس رو احساس کرد اما طولی نکشید که این حس رو خاموش کرد وبا تندی گفت: ـ هم از خودت هم از کل زندگیت متنفرم.. وارِن با لحنی خنثی رو بهش گفت: _ کُلت روی پیشونیت نذاشتم که دوستم داشته باش!.. writer:Meral Cuple:Vkook Genre:Dark-romance, psychological fiction,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫ A-mperg