SURVIVE [complete] - pichak - Wattpad

SURVIVE [complete]

pichak_ngr_fanfics

Reads 2,287
Votes 460
Parts 8

Reads 2,287
Votes 460
Parts 8

pichak_ngr_fanfics

Mature

baekhyun bl complete dark drama exo minific pichak romance survive xiubaek xiumin اکسو بکهیون درام شیوبک فیک مینی پایانی کامل کاپلی

[ کامل شده ]
+من ادمیم که از عشق اولم خیانت دیدم و قبل از اینکه بتونم به دومین کسی که یک سال تمام عاشقش بودم اعتراف کنم خانواده م دچار اون حادثه شدن و همه چیزمو از دست دادم.یکسال بعد تو یه شب نحض به بارمون اومد و احتمالا اخرین تصویری که ازم به خاطر خواهد داشت یه هرزه ی اشغاله.

_چرا داری این چیزارو بهم میگی؟

+خسته تر از اونم که بخوام برات نقش بازی کنم.میخوام کمکت کنم که بتونی خوب تشخیص بدی در ازای تصمیمت قراره چی گیرت بیاد.من آدمیم که تا الان زندگی مو اینجوری گذروندم.خوب فکراتو بکن جناب کیم.اگه میتونی کنارم بمونی بمون اگه نمیتونی ترجیح میدم همین جا این قضیه رو تموم کنم.قلب و روح خسته ی من فقط یه تلنگر دیگه برای سقوط ابدی نیاز داره. 

بهترین رنکینگ ها:
#5 کاپلی
#5 minific
#13 dark
#19 xiuminAll Rights Reserved

baekhyun bl complete dark drama exo minific pichak romance survive xiubaek xiumin اکسو بکهیون درام شیوبک فیک مینی پایانی کامل کاپلی

Table of contents

8 parts

Sign up to add SURVIVE [complete] to your library and receive updates

or

Content Guidelines

You may also like

-𝓐𝓶𝓸𝓻𝓪𝓷𝓼𝓲𝓪 🕰🤎- by xanthophilemind

(𝐧.) /ah-moh-ran-see-uh/ اشتیاق سوختن در غم کسی که نمیتوان به او رسید، سرسپردگی تام و تمام به شخصی که بودن با او ممکن نیست، کسی که حتی با نبودنش میتواند به زندگی معنا دهد... دو بازمانده از زمان... یکی به گذشته برگشت تا آرزوشو زندگی کنه... و اون یکی موند و تنهایی با کابوسای شبانه‌ش روبرو شد... اما واقعا کل داستان همینه..؟ شاید بهتره از زاویه‌ی دیگه‌ای بهش نگاه کرد... جایی که این رفاقت و عشق معنا پیدا کنه..

𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 by _Moonsan_

داستانِ پسرک امگای شیرین و پدر آلفاش که قراره به دست دکتری جوان و کاربلد به نام کیم تهیونگ رقم بخوره؛ دکتری که با دل‌سوزی و مهربانیِ دل‌نشینش، جایگاه مهم و ارزشمندی در دل پدر و پسر ایجاد خواهد کرد!~ 𝀤𝀤𝀤 «جه‌هویا می‌دونه که آقا سفیده خیلی دوستش داره!» «تو نمی‌تونی این‌قدر تهیونگ رو دوست داشته باشی! من حسودی‌ام می‌شه.» «بابایی... اختاپوس توی کارتون باب‌اسفنجی خیلی شبیه توئه. «یعنی من... من شبیه اون دماغ‌گنده‌ام، وروجک؟!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Vetiver༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡

dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro

اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀

Your eyes tell || VK || Completed by purrpleworld

+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29

ʀᴀʙʙɪᴛ_drarry by shuio_

[کامل شده✓] . . هر لمس، دستان سردت جوانه ای را در قلب تهی ام، هر دم، صدای نفس هایت مرا قوت، هر لحظه، در کنارت مرا، زنده نگه می‌دارد.. . [Drarry] start:[2021-06-07] End:[2021-12-12] [#1_dracomalfoy] [#1_draco] [#1_هرماینی] توجه : سلف هارم، قتل، خونریزی، پدوفیل [داستان رو از مقدمه قضاوت نکنین.]

my shelter by Rameshs021

_میخوام بگم که تو منو نجات دادی ددی! تو تنها کسی بودی که توی این دنیای بزرگ منو دید و بعد دنیا رو به من نشون داد، تنها کسی بودی که دوستم داشت و بهم یاد داد چطور باید خودمو دوست داشته باشم. تو پناه منی ددی! بهترین پناهی که من میتونستم داشته باشم. شخصیت ها:چانیول و بکهیون ژانر: فلاف،روزمره

I Can't Keep Feeling Like This by Yukihimeganaku

این یه جایی بعد اونجرز ۱ اتفاق میفته البته اتفاقات تا اونجرز ۴ هم هستن ولی تو یه تایملاین دیگه(اصلا تمام بدبختیا از همونجا شروع می‌شه) راگناروک و دارک ورلد هرگز اتفاق نیفتادن(چون من به فریگا نیاز دارم) ولی اولتران و سیویل وار سر جاشونن اودین ایز ان اسهول و شیپای اصلیم اینان Grandmaster x Loki Tony x Loki و با حضور افتخاری Spideypool و stucky چون من می‌گم

BUCKAROO MISSION by GodOfFanfiction1

"سلام~ یه داستان کوتاه که شامل شیطنت های لوکی، دعوا های زناشویی استونی، ناتاشا به عنوان مادر گروه و باکی بدبختی که کل زندگیش زیر سواله. (بیچاره تیچالا، فقط میخواست یه چایی کنار خواهر عزیزش بخوره) لطفاً سوال تو پارت آخر رو جواب بدید، تنکس

THE INCREDIBLE RACE by TiketH28

فنفیکشن ترجمه ای از سایت livejournal خلاصه: هری پاتر و دراکو مالفوی، کاراگاهان وزارت سحر و جادو، به تصمیم وزارتخانه مجبور میشنود تا برای ترغیب جادوگران به خرید تلویزیون های مشنگی، کنار هم و به عنوان هم تیمی به یک مسابقه جهانی تلویزیونی بپیوندند. غافل از اینکه این دو نفر به عنوان دشمن با یکدیگر کنار نمی آیند چه برسد که بخواهند در یک تیم دونفره، کنار هم قرار بگیرند...‌‌! ژانر: مسابقه ای، هیجان انگیز، رقابتی، تخیلی، کمدی، عاشقانه و *اسمات* (happy end) کاپِل ها: هری و دراکو(دراری)- رون و هرماینی(روماینی) وضعیت: در حال ترجمه.... زمان پارت گذاری: شنبه ها

Darckness is coming... by sherloc_harry

fanfic good omens/lucifer/loki/khan وضعیت: در حال اپ زمانی که آسمان به سرخی بدل شود... قطرات باران به خون تبدیل شوند... فرشتگان و شیاطین مجبور به همکاری شوند... ولیعهد جهنم به کام مرگ کشیده شود... تاریکی همراه بال هایی که آماده ی نابودی جهان است... برمیخیزد... اسم فف: Darckness is coming (تاریکی در راه است...) شیپ ها: کرولی/ازیرافیل خان/لوکی ژانر: درام، فانتزی، رمانتیک و... تعداد فصل: ۱

You may also like

Slide 1 of 10

-𝓐𝓶𝓸𝓻𝓪𝓷𝓼𝓲𝓪 🕰🤎- cover

dear (عزیز کرده) cover

Your eyes tell || VK || Completed cover

ʀᴀʙʙɪᴛ_drarry cover

my shelter cover

I Can't Keep Feeling Like This cover

BUCKAROO MISSION cover

THE INCREDIBLE RACE cover

Darckness is coming... cover

-𝓐𝓶𝓸𝓻𝓪𝓷𝓼𝓲𝓪 🕰🤎-

(𝐧.) /ah-moh-ran-see-uh/ اشتیاق سوختن در غم کسی که نمیتوان به او رسید، سرسپردگی تام و تمام به شخصی که بودن با او ممکن نیست، کسی که حتی با نبودنش میتواند به زندگی معنا دهد... دو بازمانده از زمان... یکی به گذشته برگشت تا آرزوشو زندگی کنه... و اون یکی موند و تنهایی با کابوسای شبانه‌ش روبرو شد... اما واقعا کل داستان همینه..؟ شاید بهتره از زاویه‌ی دیگه‌ای بهش نگاه کرد... جایی که این رفاقت و عشق معنا پیدا کنه..