The Soft Sword
  • Reads 11,311
  • Votes 2,948
  • Parts 24
  • Reads 11,311
  • Votes 2,948
  • Parts 24
Complete, First published Aug 01, 2020
⚔️ " شمشیر نرم " ⚔️
🏹 کاپل: چانبک، هونهان، سولی، کایسو
🏹 ژانر‌: تاریخی، رمنس، اکشن، درام
🛡️ در حال انتشار

~ برش هایی از داستان:

* « هیچ کس دوست نداره چیزی که مال خودشه از دست بده فرمانده پارک.. اما گاهی این اتفاق میفته... و تو الان چیزی برای خودت نداری، حتی در یک مقام بالا باز هم سربازی هستی که جانت، سلامتیت، شادی و عشقت ممکنه هر لحظه به خاطر کشور برای همیشه از تو گرفته بشه »
چانیول نگاه محکمش را به چشمان خاکستری رنگ و عمیق بکهیون دوخت:« انگار منو نمیشناسی فرمانده بیون... من جانم، سلامتیم و شادیم رو با کمال میل تقدیم به کشور میکنم اما عشق... اونو دور از هر خطری، توی قلبی که بهش میدم حفظ میکنم » *

* به سمت لباس های خودش رفت و زیر لب غر زد:« این همه بی پروایی و بی احتیاطی، اونم وقتی وسط اقامتگاه سلطنتی هستیم و دور تا دور این اتاق خدمتکار و محافظه. میدونم بلاخره یه روز منو با لباس خواب روی تخت خواب تو کشف میکنن!.. »
با نزدیک شدن پادشاه به صورتش و نگاهی که به لب هایش دوخته بود ساکت شد. او اهسته گفت:« این بهترین منظره توی کل اقامتگاه سلطنتیه. تو با لباس خواب روی تخت من.. تو بدون لباس توی اغوش من...» *
All Rights Reserved
Sign up to add The Soft Sword to your library and receive updates
or
#80chanbaek
Content Guidelines
You may also like
"Metanoia" [Complete] by RayPer_Fic
46 parts Complete
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
༺𝑩𝒆𝒊𝒏𝒈 𝑨 𝑷𝒂𝒓𝒌 | 𝒫ℯ𝓇𝓈𝒾𝒶𝓃 𝓉𝓇𝒶𝓃𝓈𝓁𝒶𝓉𝒾ℴ𝓃༻ by BIueCloud
40 parts Complete
─من و چانیول، وقتــی بـچه بودیم بهتــرین دوسـت‌های هم به حسـاب مـی‌اومدیم. اون یه دوسـت‌دختـر داشــت. ولی وقتــی پدربزرگ‌ـامون خـواستـن باهـم ازدواج کنیــم، مجبـور شـد باهـاش بهـم بـزنـه؛ با دختـری که واقعـاً عاشـقـش بـود. مـن عاشــقشم اما اون نمیـدونه و برای من سخـته که بخـوام این احساسات‌رو برای حـفظ دوسـتی ای که دیگه وجــود نداره توی ســینه‌ام نگــه دارم. ༆𝓝𝓪𝓶𝓮: Being A Park ༆𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: کالج، انگست، امپرگ، عاشقانه ༆𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: چانبک، کایسو ༆𝓣𝓻𝓪𝓼𝓵𝓪𝓽𝓸𝓻: 𝑩𝒍𝒖𝒆𝑪𝒍𝒐𝒖𝒅☃︎ ༆𝓢𝓽𝓪𝓽𝓮𝓶𝓮𝓷𝓽: #Full ༆𝒜𝓰𝓮𝓼: +15 🏅𝑹𝒂𝒏𝒌𝒊𝒏𝒈𝒔: 1 in #چانیول 1 in #بکهیون 1 in #چانبک 1 in #بکیول 1 in #کایسو 1 in #کای 1 in #فارسی 1 in #فنفیکشن 1 in #گی 1 in #ترجمه 1 in #اکسو 1 in #انگست 1 in #lgbtq 1 in #chanbaek 1 in #Kaisoo 1 in #Kai 1 in #Baekhyun 1 in #Baekyeol 2 in #Romance 2 in #Chanyeol 2 in #Exo 2 in #mpreg
Wrong by RiRiya_9
42 parts Ongoing
+ببخشید اما دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم، دیگه هرکی نگام کنه و بگه همیشه کنارتم، چپ چپ نگاش میکنم و واسه رفتنش لحظه شماری میکنم،برای زخم زدنش خودمو آماده میکنم تا دوباره دلم نشکنه، دیگه بودنِ کسی حالمو خوب نمیکنه. دیگه قصد ندارم برای اینکه کسی رو نرجونم مواظب رفتارم باشم. راستی اصلا کی حواسش به من بود؟ کی واسه یه دفعه‌ ام که شده دلش خواست بفهمه من واقعا چی میگم؟ کی واسه یه بارم که شده تلاش کرد منو خوشحال کنه؟ کی یه دفعه منتظرم موند؟کی براش مهم بود من چی میخوام؟ میبینی؟هیچکس.... متاسفم من دیگه اونی که فکر میکنی نیستم ................................................... +سراسر زندگی من اشتباه بود بکهیون...ولی میدونی تو شیرین ترین اشتباه دردناک من بودی... _میدونی که درد وقتی شیرین میشه خاطراتش برات ابدیه؟ +اما به هرحال دردِ..نه...درد وقتی درسش رو بهت بده میره... _پس اجازه بده تا تسکین این درد باشم...مثل زمانی که زهر رو با زهر خنثی میکنن..میخوام دردی باشم که نبودنم خیلی دردناک تر باشه..درسته اشتباه کردی ولی من این اشتباه رو دوست دارم...و من همونیم که وقتی چیزی رو دوست داشته باشم هیچ وقت ولش نمیکنم.. +مهم هم همینه...مهم اینه که تو دوست داشته باشی... ●●●●●●●●● کاپل:چانبک_کایهون ژانر:امگاورس_سوپرنچرال و فانتزی_انگست_رمنس
You may also like
Slide 1 of 10
"Metanoia" [Complete] cover
ᎻᎽᏢᎻᎬᏁ cover
༺𝑩𝒆𝒊𝒏𝒈 𝑨 𝑷𝒂𝒓𝒌 | 𝒫ℯ𝓇𝓈𝒾𝒶𝓃 𝓉𝓇𝒶𝓃𝓈𝓁𝒶𝓉𝒾ℴ𝓃༻ cover
Letalis cover
Beauty Hunter And The Beast  cover
Wrong cover
✒️•𝗗𝗥𝗔𝗪𝗘𝗥'𝗦 𝗕𝗟𝗢𝗖𝗞•✒️ cover
Amor cover
Bewildered༢࿔ུ cover
Let Me Make It Up To You cover

"Metanoia" [Complete]

46 parts Complete

•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁