7 Years
  • Reads 3,529
  • Votes 366
  • Parts 6
  • Reads 3,529
  • Votes 366
  • Parts 6
Complete, First published Aug 10, 2020
خب قراره ناول دوم تارن تایپ رو ترجمه کنم همه کردیتاش و بنفیتاش میرسه به مامه نویسنده اصلی ناول. برا من جز به چس دادن چشام هیچ فایده ای نداره. انگلیش من در حد عالی نیس در حد توان ترجمه کردم امیدوارم خوشتون بیاد.
به محض اطلاع هر وخ اینو💙 دیدن یعنی اومدم یه پارازیت بندازم.
و یه چیز دیگ من این کارو شروع کردم اگ ساپورت نشه ول می کنم دیگ ادامه نمی دم برا ساپورت هم باید ووت بدین واقعن نمی خام بخاطر یه عده نمک نشناس وقتمو هدر بدم. 😤😒
❗عکس واسه من نیس کردیتش میره به صاحب اصلیش
یه چیز دیگ لطفن هیچ جا کپی نکنین و هیچ جا شیر نکنین چه اسممو بگین چه نگین. لطفن اسکی نرین من براش زحمت می کشم🙏

ازش اجازه گرفته شد:  @AimiYamada7
All Rights Reserved
Sign up to add 7 Years to your library and receive updates
or
#7tharntype
Content Guidelines
You may also like
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
47 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
فرزند شیطان (Satan's child)      Vkook  by red22cherry
39 parts Ongoing
🚫🚫🚫🚫اخطار🚫🚫🚫🚫 این فیک حاوی صحنه و اسمات است 🔞 پس کوچولو های زیر 18 سال دقت کنند لطفا دورانِ ترسناک و سیاهی در حال شکل گیری بود مردم به هیچ یک از خدایان اعتقاد و باور نداشتند ظلم ، قتل ، خشونت و تعرض کمترین کاری بود که با یکدیگر می‌کردند کشیش ها تصمیم گرفتند تا اعتقاد مردم به خدایان را بازگردانند اما چطور؟ با تولد فرزند شیطان و اینکار فقط به یک روش قابل انجام بود ‌.... ارتباط جنسی یک گرگ نر با انسان به این ترتیب تمام زنان بی سرپرست را زندانی و در سلول های جداگانه زندانی کردند و تحت نظر ، آن ها را با گرگ های مختلف جفت کردند تمام فرزندان متولد شده دختر های ناقص الخلقه بودند به جز یک دختر ، آنیکا ... دختری از استرلیا اما مشکل این بود که آنها به دنبال فرزند ذکور شیطان بودند پس تصمیم گرفتند تا این آزمایش را ، روی آنیکا و بزرگترین گرگ انجام بدند و همه چیز از آن شب وحشتناک 1966/6/6 شروع شد ... ««««««««««««»»»»»»»»»» ژانر : عاشقانه ، تخیلی ، اندکی خشن ، هیجانی ، اسمات کاپل : ویکوک تهکوک 🥇 رومنس 🥇
You may also like
Slide 1 of 10
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
The Never Read Letter cover
ᯓ 𝙂𝙞𝙙𝙙𝙮 ᵘᵖ cover
But Daddy I Love him... [VKOOK] cover
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
فرزند شیطان (Satan's child)      Vkook  cover
Italia | Kv cover
نت های شبانه  cover
Hinata-روبه خورشید (پایان یافته) cover
Taeju cover

Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1)

47 parts Ongoing

عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."