دوسش داشتم و ازش میترسیدم ولی.. بغله گرمش باعث میشد تمامه دردامو فراموش کنم و بخوام بیشتر خودمو بهش نزدیک کنم
ولی نزدیک شدن بهش ریسکه بزرگی بود شاید حتی مثه یه قمار سره زندگیم چون اون یه.....
[] Completed []
•• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!"
- "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..."
- " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " ••
Kookv 🔞
•• - " میخوای بگی که همه عمرت رو توی یه گاراژ گذرونده بودی؟! "
- " یونگی هیونگ...حالا ازم متنفر شدی؟! "
- " متنفر؟! اونم بخاطر اینکه بابای روان یت کل زندگیت تو رو زندانی کرده بود؟! تو یه احمقی جیمینا! " ••
Yoonmin 🔞
~ تایپ فنفیک : INTP
•° این فیک خودمه و به هیچ عنوان حق ندارید جای دیگه بذاریدش! °•