خب خلاصه اين داستان اینه که يه تصادفى اتفاق میفته كه رانندش جنسن بوده و كسي كه بهش زده ميشاست ....
(Cockles)
كارم تو خلاصه كردن خوب نيست ولي واقعا داستانش قشنگه😂💙
Completed ✅😛
Story by mishcollin available on ao3
Art by jackiedeeart on Instagram
دین همون هیولاکُش 22 ساله ی همیشگی ایه که مادرشو از دست داده تا زمانی که توی یکی از شب های سپتامبر یه بارونی پوش غریبه به شیشه ی ماشینش می خوره و ادعا میکنه که یه فرشته است که اونو از آینده می شناسه و الان در حال فراره.
یا... این داستان درباره ی کستیله که توی تایم لاین دین گیر کرده و دین از این موضوع متنفره تا زمانیکه به خودش میاد و میبینه دیگه متنفر نیست :))))