hey guys fuck you[complete]
  • مقروء 37,383
  • صوت 9,327
  • أجزاء 17
  • مقروء 37,383
  • صوت 9,327
  • أجزاء 17
إكمال، تم نشرها في أغسـ ٢٦, ٢٠٢٠
للبالغين
🐾‌بیون بکهیون یه پسر پولدار ولی ساده لوح و خوش قلبه که تو دبیرستان به خاطر چهره ی ریز و عینک درشتش ، همه موش کور صداش می کنن و مدام مورد تمسخر و آزار و اذیت دیگرانه. بکهیون عاشق گروه موسیقی دبیرستانشونه تا حدی که حاضر میشه بهشون پول بده تا تو یه جشنواره ی موسیقی توی سئول شرکت کنن به این شرط که عضو گروه بشه. اما اون پسرا به سردستگی چانیول از پولش استفاده می کنن و قالش میذارن و بکهیون حالا بعد از گذشت ۱۰ سال برای انتقام از اعضای گروه برگشته...

Chanbaek/hunhan
Romance/dram/smut +18
Writer: lilyblue
Update: wednesday

@Bbh_blue
جميع الحقوق محفوظة
قم بالتسجيل كي تُضيف hey guys fuck you[complete] إلى مكتبتك وتتلقى التحديثات
أو
إرشادات المحتوى
قد تعجبك أيضاً
 king's royal omega. (امگای سلطنتی پادشاه) بقلم a4w4_fiction
6 جزء undefined أجزاء مستمرة
قیافه‌‌ی جدی پادشاه باعث میشد چیزی ته دل پیت بلرزه. نگاه برنده و تیز پادشاه انگار ندایی در گوش امگا میخوند: آخر این بحث تو خواهی باخت. - باید این رو بدونین شاهزاده، اگر این ازدواج‌ رخ بده شما هرگز عشق من رو نخواهید داشت. من هیچ وقت عاشق شما نمیشم. امگا لبخند کمرنگ و تلخی زد اما در قیافه‌اش آرامشی خاص نمایان بود. -‌متوجهم. - و شما اجازه‌ی ورود به اتاق خواب من رو نخواهید داشت. من به شما توی هیت کمک نمیکنم و شما به من توی رات کمکی نمیکنین. گرچه من میتونم وقتم رو با امگاهای دیگه بگذرونم. اما شما نمیتونید با کس دیگری ارتباط داشته باشین. سر تکون داد: متوجهم. نیشخندی واضح روی لب های پادشاه شکل گرفت و آتیش درون چشم هاش شعله ورتر شد. - و این به این معنیه که شما هرگز فرزندی نخواهید داشت. - متوجهم سرورم. چشای آروم و لحن خونسرد امگا اون رو عصبانی میکرد. مطمئن بود امگایی پیدا نمیشه که این شرایط رو به همین سادگی قبول کنه. - متوجهی داری با خودت چیکار می‌کنی امگای جوان؟ وگاس لحن رسمی رو کنار گذاشت و با سری کج به امگایی که داشت با دستای خودش آیندش رو خراب میکرد چشم دوخت. - متوجهی داری چه معامله‌ای با زندگیت میکنی؟ تو هرگز طعم عشق و زندگی معمولی رو نخواهی چشید. تا روزی که بمیری تنها خواهی موند. قیافه‌ی امگا تغیی
Alora بقلم sabaajp
23 جزء undefined أجزاء مستمرة للبالغين
آلورا ژانر: فانتزی، امگاورس، ازدواج اجباری، رومنس، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان ************************************************ خلاصه: ازدواجی که میتونست دو خانواده رو به هم پیوند بده اونقدر براشون مهم بود که تحت هیچ شرایطی نمیخواستن عقب بکشن. به همین خاطر زمانی که دختر بتای آقای بیون یک روز قبل از مراسم ازدواجی که از پیش براش تعیین شده بود فرار کرد، بیون بکهیون، پسر بیچاره و امگای اون خانواده مجبور شد به جای خواهرش در جایگاه قرار بگیره و با تن دادن به ازدواج با پسر عجیب و مرموز آلفای خانواده‌ی پارک، خانواده‌ی خودش رو از رسوایی و خطر ورشکستگی نجات بده. بکهیون امگای بیست ساله و خوش اخلاقی که ماه های آخر کارآموزیش رو در یکی از کمپانی های تفریحی بزرگ کره میگذروند هیچ زمان فکرش رو نمیکرد که فقط چند روز قبل از دبیو به عنوان آیدل نسل جدید کیپاپ مجبور شه پا به زندگی مردی بذاره که باعث نابودی رویاهاش شده بود. مردی که حالا اون رو به عنوان یک هیولا میدید. هیولایی به اسم پارک چانیول... ******************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
Ninety-nine بقلم Badgalshookoo
72 جزء undefined أجزاء مستمرة
📣خلاصه: تهیونگ‌ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی‌ می‌شه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بین رفته بود! تهیونگ تا صبح امروز فکر می‌کرد دیگه هرگز قرار نیست اکسش رو ببینه؛ اما الان رو‌به‌روی اون پسر با موهای کوتاه مشکی و چشم‌های درشتش ایستاده بود و داشت به نیشخندی که روی صورتش بود، نگاه می‌کرد. جئون جونگ‌کوک هنوز هم مثل قبل بود و ذره‌ای تغییر نکرده بود، به‌جز اینکه این‌بار دستبندی به دست‌هاش زده بودن و پرونده‌ی اتهام به قتلش، زیرِ دستِ تهیونگ بود تا بعداز بررسی‌های لازم، به عنوان وکیلش ازش دفاع کنه! ⇶Update: روزهای فرد ⇶Genre: Criminal, Romance, Angst, Smut • Couple: KookV
Haumea بقلم Castle_Demon
61 جزء undefined أجزاء إكمال
🔮 Haumea 🧬 Romance • Smut +18 • Omegaverse • Mpreg • Happy end 🥂 Chanbaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo 🎩 writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 ❄ Editor: Luira ( Eli ) • - من و تو خیلی وقته راهمون از هم جدا شده! از وقتی که احترام همو نگه نداشتیم و همو خورد کردیم! - من و تو راهمون جدا شد و دیگه هیچی نمیتونه ما رو سمت هم برگردونه! عین دوتا خط موازی که هیچوقت بهم نمیرسن! - بیا بذاریم این خط موازی ادامه پیدا کنه و دیگه نزدیک هم نشیم ؛ چون من واقعا حالم بهم میخوره از اینکه بخوام دوباره سمتت بیام! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - چون اون بچه ی منه و تویی که اونو توی وجودت داری امگای منی! معلومه که برام مهمید! مهمید که حواسم بهتون باشه ؛ اگرم جوری هستم و رفتار میکنم که انگار صدبار این اتفاق برام افتاده فقط برای اینه که خودمو کنترل میکنم تا بتونم اوضاع رو کنترل کنم ؛ اگر الان دعوا کنم و داد بیداد راه بندازم , خودمو مخفی کنم چیزی عوض میشه؟ نه! من و اول اخر پدر اون بچه م ! هرکاری کنیم اون بچه ی من و توئه! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - نمیدونم چرا اینجام فقط میدونم نمیتونم دیگه تحمل کنم ، نمیتونم هر لحظه حس کنم تو سینه م قلب ندارم چون تو نیستی پیشم! خسته شدم از این همه دوری و اتفاقای مسخره ای که مقصرشیم! من ... من فقط میخوام پیشت باشم ، میخوام داشته باشمت و بدونم توام همینُ میخوای! - فقط بی
𝐻𝑎𝑟𝑚𝑜𝑛𝑖𝑎. بقلم Lilastoryteller
5 جزء undefined أجزاء مستمرة للبالغين
بکهیون ، امگای کتاب فروش با رایحه یاسمن ، که دورگه از یه مادر مراکشی و پدر کره ایه ، عاشق سکون زندگیشه. تنها آرزویی که داره حفظ این ریتم تکراریه، بدون هیچ تغییری. اما یه روز تو آخرای تابستون یه مرد درشت هیکل به کتابفروشیش میاد و تهدیدش می‌کنه اگه باهاش ازدواج نکنه به دولت خبر میده که غیرقانونی اینجاست و طبق قوانین برای امگایی مثل اون، برگشتش به کشور جنگ زدش حتمیه. بکهیون بیست و سه ساله هیچوقت نمی‌خواست امگای پارک چانیول بشه- آلفای سی و پنج ساله ی ارتشی که تنها چیزی که ازش دیده میشه اخم دائمیه بین ابروهاش و یه سایه سیاهه، سایه ای با رایحه عود بُرمه ای . "-ببخشید نمیشه من یه چیز بخوام ؟ +نه. -نمیشه بگم بعد بگین نه؟ +نه. -نمیشه حداقل بنویسم ؟ اینجوری... اینجوری صدامو نمیشنوین‌." ❦︎فیکشن : Harmonia ❦︎کاپل ها : چانبک ❦︎ژانر : امگاورس ، رمنس ، درام ، اسمات ❦︎محدودیت سنی :+18 ❦︎نویسنده : @lilanotes
Strawberry farm||Kookv بقلم S_TAEHKOOK
27 جزء undefined أجزاء مستمرة
Strawberry farm🍓 مزرعه توت فرنگی اگه خودت قبول کنی با شخصی که علاقه ای بهش نداری ازدواج کنی...اجباری محصوب میشه؟ تهیونگ پسر کشاورزی که توی مزرعه توت فرنگی کار میکنه و یک روز صبح یه مرد عجیب و غریب میاد و تمامی زمین های توی روستاشون و میخره! رئیس شرکت J جئون جونگکوک توی مزرعه اش چیکار میکرد؟ چی میشه اگه متوجه بشه اون مرد جفتشه؟ ••• _اگه با من جفت بشی مادر و پدرت و پیش بهترین متخصص ها میبرم و یه خونه خوب براشون توی سئول پیدا میکنم!تازه میتونم بازنشسته اشون هم بکنم جوری که پول بیشتری بهشون داده بشه!تمام پول زمین هم بهشون میدم... +اما ما هم دیگه و نمیشناسیم... _بهش به چشم یک قرارداد نگاه کن! +سودش برای تو چیه؟ _من نمیخوام به اجبار با کسی جفت بشم...حالا که جفت خودم و پیدا کردم خانواده ام اینو درک میکنن!کافیه جلوشون تظاهر کنیم که باهم خوب و خوشحالیم همین! _قبوله؟ ••• Couple:Kookv Genre:Omegavers-Romance-Smut-Mpreg Status:~ By: S_TAEHKOOK