\completed/
و از همان صبح به بعد،
دیگر افتابی برایش طلوع نکرد.
خنده ایی به سراغش نیامد.
"جانش"او را ترک کرده بود و جسمش،
بیهوده زندگی میکرد تا به پایان برسد...
Larry story
Sign up to add FALLING~larry~ to your library and receive updates
or
\completed/
و از همان صبح به بعد،
دیگر افتابی برایش طلوع نکرد.
خنده ایی به سراغش نیامد.
"جانش"او را ترک کرده بود و جسمش،
بیهوده زندگی میکرد تا به پایان برسد...
Larry story
[ مجموعه وانشات ها ]
ژانر : اول هر پارت ذکر میشه.
کاپل : ویکوک/کوکوی
وانشات هایی که قبلا نوشتم و بعدا خواهم نوشت توی همین کتاب قرار میگیره.
🔗 هر پارت داستان متفاوتی داره و به هم مربوط نیستن.