my sweet boyfriend 🍓🧸 [one shot]
  • Reads 1,489
  • Votes 330
  • Parts 1
  • Reads 1,489
  • Votes 330
  • Parts 1
Ongoing, First published Sep 09, 2020
نام : دوست پسره شیرینه من 🍓
خلاصه فیک✏️ :🧸دنیایی که بجز سه چیز معنا نداره⚠️
یک 🔸مرغ سوخاری🍗
 دو🔸 کیک تمشک 🍰
سه 🔸توت فرنگی🍓

توت فرنگی❓
🍓 شاید همین میوه دوست داشتنی نقطه شروعه داستانه فردی که توی این دنیا خوشگلش جز این سه مورد چیزی نمیبینه با فردی که 13 ساله پیش ازش بخاطر همین میوه کتک خورده، باشه🤷‍♀️❌
پارک چانیولی که زورش به پسر کوچولویی به اسمه بکهیون میرسه⛔👶 و اما بکهیونی که واسه یه توت فرنگی اونو راهیه تخت بیمارستان میکنه🚑
اما بعد از 13 سال میتونن بخاطره صورته جذابش یه ملاقات عاشقانه توی غیره منتظره ترین مکان داشته باشن؟⁉️💋
 

             🍒🍓🍒🍓🍒🍓🍒🍓🍒🍓🍒

-بک.. یعنی دکتره؟ وای خدایا چقدر جذاب فکر کن روانشناس باشه
  
-بگیم شکست عشقی خوردیم تا بلکه دلداریمون بده بعد فکر کن مثله اون دراماهایی میشه که دکتر خوشتیپه عاشقه مریضش میشه 

🐝اما اون واقعا روانشناسه؟! 🐝

Couple : chanbaek, hunhan 👨‍❤️‍👨

Genre : comedy😹, romance👨‍❤️‍💋‍👨, smut🔞⚠️
All Rights Reserved
Sign up to add my sweet boyfriend 🍓🧸 [one shot] to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) by Dreamer066
50 parts Ongoing
عشق مثل لیسیدن عسل از لبه‌ی تیغ میمونه. مخصوصا اگه در دنیای مافیا متولد شده باشی... 🔞SEXUAL CONTENT تالیا بیانچی پرنسس مافیای ایتالیایی، وقتی برای اولین بار به آسایشگاه فرستاده شد فقط یک چیز رو میدونست: جهان مافیا با زن‌ها مهربان نیست. امید تنها چیزیه که موفق شده تالیا رو حتی با گذشت ده سال در آسایشگاه سنت ماریو زنده نگه داره. امید به اینکه روزی پدرش برگرده و اون رو با خودش به خونه برگردونه. اما سرنوشت بارها ثابت کرده همه چیزهای "سیاه و سفید" پشت پرده‌ای از دروغ‌های هفت رنگ پنهان شدن... تالیا همیشه میدونست پدرش میتونه چقدر بیرحم باشه اما هیچوقت انتظار نداشت که اون رو به ترسناک ترین مرد غرب واگذار کنه. رئیس آینده مافیای کوزا نوسترا. مارکو رومانو. یک قاتل خونسرد... زیبا و خبیث. مردی که سال‌هاست انسانیت رو درونش کشته، روحش رو در سکنه‌های تاریک گذشتش رها کرده. چطور ممکنه قلب مُرده‌ای که چیزی بجز خشم و نفرت درونش جریان نداره، قادر به عشق ورزیدن باشه؟ این همون کاریه که فقط تالیا میتونست ممکن‌اش کنه و باعث بشه مارکو اون کلمات ممنوعه و خطرناک رو به زبون بیاره: " من آدم‌های دیگه رو برای کوزا نوسترا میکشم اما برای تو گلوله میخورم، خونریزی میکنم و میمیرم. تو مال منی و تا آخرین نفس ازت محافظت میکنم."
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 by 4xiuyclytj
23 parts Ongoing
بخشی از فیک: پدر جیمین:الفات از خارج برگشته جیمین:... پدر جیمین:هی واقعا مشتاق نیستی بعد سال ها نبودنش بری برای دیدنش جیمین:بابا من شیش سالم بود که اون رفت خارج من حتی قیافشم یادم نمیاد پدر جیمین:بلخره که اون بعد ۱۹ سال برگشته کره تو امگاشی وظیفه توئه که بری به دیدنش جیمین:اون..آلفای.. من..نیست(بخش بخش) ___________________________________________________________________________ یونگی:تو فقط برای بدنیا اوردن توله های من اینجایی پس توهم عشق و عاشقی به سرت نزنه جیمین:... ___________________________________________________________________________ پدرجیمین:اون آلفای توئه به علاوه تنها آلفای سلطنتیِ پس میتونه هرکاری که میخواد باهات بکنه پس دیگه اینجا نیا و شکایت نکن چون تو قرار نیست هیچوقت طلاق بگیری این حرف منه و اینجام حرف حرف منه ___________________________________________________________________________ ژانر:اینکه چی پیش بیاد تعداد پارت:نامعلوم وضعیت اپ:سریع اپ میکنم البته اگه حمایت بشه وگرنه شاید کم پس بستگی به ووت و کامنت هایه که میزارید البته فالو کردنتونم کم بی تاثیر نیست و اینکه به حمایتتاتون شدیدن نیازه:)
You may also like
Slide 1 of 10
تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S² cover
Heir of Wrath (Legacy of the Underworld1) cover
نت های شبانه  cover
Amygdala  cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
🚷 MY RED BALLERINA🚷 cover
The fifth sense cover
mi.. sin♡[Kookv]  cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
fₒᵣcₑd ₘₐᵣᵣᵢₐgₑ:ازدواج اجباری💍🔇 cover

تُو تنها متعلّق به منی! | Ongoing S²

38 parts Ongoing

مبادا که اشتباهی فصل اول این فیکشن رو اسکیپ کرده باشید📍 خلاصه‌ی قصه این است: ²⁰²⁴ « - آدما فرق دارن! شاید من به قدری برات ارزش نداشتم که اون‌موقع بمونی به پای حرفی که بیست و چهارساعت هم ازش نگذشته بود... اما من، فکر کردم مال منی... که قلبت، فکرت، تنت، همه‌شون به من تعلق داره... همه بهم می‌گفتن بهت اعتماد نکنم... می‌گفتن شدم عروسک اختصاصیت... ولی باورم نشد... می‌خواستم داد بزنم و بگم شما هیچی نمی‌فهمید... من براش متفاوتم... من تو قصه‌ی اون، ستاره‌ی آسمونم... شب اون صبحی که منو به هر دلیل لعنت‌شده‌ای ول کردی رفتی اونور دنیا، من با این فکرها خوابیده بودم عوضی!» *** | آبی مثل شب | You are just mine | S2 Geɴre: Roмαɴce & Drαмα & Aɴɢѕт +18 Coυple: KooĸV, YooɴMιɴ Up: نامشخص و نامنظم چنل تلگرامی داستان رو از اینجا بهش برسید: @isthegrayrainless