سر موضوعات اساسی دعوا میکردن اما خیلی آسون آشتی میکردن. آخرشب بهم فحش میدادن و فردا صبح با یه سکس اوکی میشدن. انگار وقتی لخت و خوابآلود زیر ملحفه دراز کشیدی و پچپچ میکنی "ببخشید"، "هرچی تو بگی"، "دوستت دارم" خیلی راحتتره. تمام دفاعیات و توجیهات بیارزش میشن و اتفاقا جوری میبوسی و بغل میکنی و میگی اصلا همه چی تقصیر خودت بوده که نسبت به رفتار دیشبت شبیه دوقطبیها بنظر میرسی. شاید باورنکردنی باشه اما از یه جایی به بعد وقتی دلشون برای همدیگه تنگ میشد، با دعوا شروع میکردن. انگار شروعش باید از این نقطه باشه. عادت شده بود. به کلکل و دعوا و لجبازی سر کوچکترین موضوعات عادت کردن. درواقع یه رابطهی مضر ساختن و وانمود کردن همهچی اوکیه. همدیگه رو آزار دادن و اسمشو گذاشتن عشق!
پارک چانیول رئیس حزب و گروه سیاسی PRK و همسرش بازیگر بیون بکهیون، یه زوج پر از خطا و ایراد. اونا یه رابطهی سمی، شخصیتهای متضاد، و یه تراژدی متفاوت دارن.
-رابطمون مثل رزهای ژولیت بود. گرانبها و ظریف. نیاز به مراقبت و توجه داشت...اما ما براش تلاش نکردیم.
🥀Fɪᴄ: Tʜᴇ Jᴜʟɪᴇᴛ Rᴏsᴇs
🥀Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ
🥀Gᴇɴʀᴇ: Rᴇᴀʟʟɪsᴍ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Mʏsᴛᴇʀʏ, Dᴀɪʟʏ
« من مال تو بودم جونگکوک... الان دیگه نیستم »
با لحن سردی گفت
الفا بوسه ای روی دست های کشیده ی پسر گذاشت
« اشکالی نداره، من هنوز مال توام هیونگ، تا ابد هم میمونم»
ژانر: فانتزی/ امگاورس/ انگست/ رمنس/ اسمات
کاپل: کوکوی/ یونمین/ نامجین