ژانر:امگاورس،امپرگ،انگست تهیونگ پسر امگای پولداری که به خاطر حادثه ی وحشتناک پاهاش فلج شده و ویلچر نشین شده به همون دلیل هم لال شده و نمیتونه درست حسابی حرف بزنه اون توی مدرسه ای درس میخونه که بچه هاش نمیتونن چندان باهاش رابطه برقرار کنن چون زبان اشاره بلد نیستن و برای همون همیشه با خودش خودکارو کاغذ همراه داره.چرا بچه های مدرسه صبر نمیکنن تا تهیونگ بنویسه تو دفترچش که چی میخواد بنویسه.این بی صبری و بی حوصلگی اونا باعث شده ته تنها بمونه ولی اونطرف تر جانگکوک الفایی هست که به تهیونگ نزدیک شده و به خواطرش داره زبان اشاره یاد میگیره.ولی چی میشه اگه تو دوره ی هیت تهیونگ،اونو باردار کنه و بعد ترکش کنه؟ ایا اون بچه امید زندگی تهیونگ میشه؟واسه جنگیدن امیدوار میشه؟ +مردم فکر میکنن به خواطر شرایط تهیونگ اون هیچوقت قرار نیس جفت پیدا کنه +اون چه طوری باردار شده؟هرزس؟ +صداشو نمیتونه در بیاره حتما بهش تجاوز شده.اخی دلم سوخت -من به ترحم شما نیازی ندارم...All Rights Reserved