•~哟' By Kim Zhang
•~哟' Bathory Yixing -Descendant Of Countess Blood-
•~哟' Sulay -Layho-
•~哟' Happy End
•~哟' Vampire, Romance, Smut, Fantasy, Nc18
•~哟' Start: 99,06,21
•~哟' End: 99,08,12
•~哟' Personage: Yixing, Junmyeon
•~哟' Parts: 16
•~ باتوری جانگ ییشینگ. نواده ی الیزابت باتوری خوناشام صد ساله ای که انتقام مادربزرگش رو از تمومی مخالفان و کسایی که بهش ظلم کردن رو میگیره. چی میشه اگه اشتباه کرده باشه و فقط چندصد بیگناه رو عذاب داده و کشته باشه؟ این چیزیه که جونمیون یکی از زندانی های عمارت جانگ میخواد به ییشینگ بفهمونه..
•~ Completed ~•
این فیک به احتمال خیلی زیاد بعدا بازنویسی میشه. طولانی تر و با قلمی بهتر مینویسمش و فصل دوم هم داره. اگه خواستین بخونین لطفا منتظر باشین. همینجا آپ میشه.
•¬کاپل: کایسو | چانبک
•¬ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات
•¬خلاصه:
همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن.
شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود.
بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت.
اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟!
═ ∘♡༉∘ ═
#Respina🍁