📚مینی فیک : #ماه_آبی 🌀 کاپل : جی جی/ مارکسون/یونگبم 🍰ژانر : عاشقانه/ماورایی/تخیلی/رازالود/خون آشامی/ گرگینه ای (امگاورس)/ هیربد 🗓 روز آپ : شنبه (دوهفته یکبار) ✒️نویسنده: #Myoungyung ●○●○●○● نگاه خيره اش روي اون لبهاي سرخ اشتباه نميکرد .. با مکثي که کرد دندونهاي نيشش لحظه اي بزرگتر از حالت عادي شدن و بعد ادامه ي حرفاش بود که به گوش جينيونگ ميرسيد _من ايم جه بوم ي خون آشامم. + ت..تو با من شوخي ميکني؟ .. خون .. خون آشام. _ مطمعنم تو ديدیشون... نيشهاي تشنه ام رو .. بوي خونت مست کننده است. ***** اگه جه بوم باهاش مثل ی آشغال برخورد نمیکرد و کتکش نمیزد و حتی آدم ترسناکی نبود اینکه اون بعضی اوقات از خونش بخوره خیلی بهتر از زندگی توی انبارهای بار و یا خونه ی پدر الکلیش بود .. البته تا وقتی که راز لعنتیش راز باقی میموند ***** _ مشکلی پیش اومده آقای وانگ؟ + مشکل؟! ... دقیقا داری چه غلطی میکنی؟ _ من؟ +آره تو ... اینجا چیکار میکنی؟ _ برگه هامو جمع میکنم .. ببخشید اگه زیاد توی سالن موندم داشتم فکر میکردم و اینا هم پخش پلا شده بودن ... معذرت میخوام فکر نمیکردم ایرادی داشته باشه. + سالن و برگه چه کوفتیه ... تو احمقی یا خودت رو زدی به اون راه. _ نمیفهمم شما از چی حرف میزنید .. میشه مستقیم حرفتون رو بزنید. + مستقیم؟ گمشو. _ بله؟؟؟؟ + مستقیم گفتمAll Rights Reserved