𝑫𝑨𝑰𝑺𝑰𝑬𝑺 || 𝕍𝕂
  • Reads 41,712
  • Votes 4,777
  • Parts 10
  • Reads 41,712
  • Votes 4,777
  • Parts 10
Ongoing, First published Sep 27, 2020
Mature
توجه: فعلا متوقف شده!!

⛓این فیک همان "my beautiful" سابق است!!!

کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین
 ژانر: امگاورس، رومنس، فلاف، لیتل انگست

خلاصهꜜ
⟮ از چندین هزار سال پیش در افسانه ها از پسری یاد شده که با متولد شدنش در قالبی بر ضد ماهیتش همه چیز رو عوض می‌کنه؛ یک امگا...
امگایی که جفتش رو صاحب قدرت و برتری می‌کنه و قدرتمندترین و زیباترین وارث رو به دنیا میاره.
همه‌ی مردم اون رو یه معجزه میدونستن، یه الهه... 
ولی اون از وجودش متنفر بود، از اینکه نمی‌تونست یه زندگی عادی داشته باشه... ⟯

قسمتی از فیکꜜ
⊹"دیزی..."
جونگکوک سرش رو از قفسه‌یِ سینه‌ی ته فاصله داد و قبل از اینکه حرف دیگه‌ای به زبون بیاره انگشت اشاره‌ش رو روی لب‌هاش گذاشت.
"ته اگه من دیزی باشم، توم خورشیدِ من می‌شی؟"
تهیونگ که تا اون لحظه با ابروهای بالا رفته بهش نگاه می‌کرد، سر انگشتی که روی لبش بود رو بوسید. صورتش رو بین موهاش فرو برد و رایحه‌‌ی وانیل و بگونیای جفتش رو عمیق نفس کشید.
"مگه من می‌تونم به بگونیام نه بگم هوم؟! گلِ کوچولوی من به نورِ خورشیدش نیاز داره و اونم قراره تا ابد این نور رو بهش بده!"༉

Best ranking 𖤛

#1 out of 2.15k bts🏅
#1 taekook🥇
#2 jin🥈
#2 kookie🥈
#2 hoseok🥈
#2 tae🥈
#2 fic🥈
#5 out of 3.13k fanfiction🏅


تاریخ شروع: 99/7/6
All Rights Reserved
Sign up to add 𝑫𝑨𝑰𝑺𝑰𝑬𝑺 || 𝕍𝕂 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
Love in nyc by camomile_13
23 parts Complete
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو می‌گیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمی‌تونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلول‌های وجودش، از بی‌رحمی اون فرشته‌ی شکلاتی به درد اومده بود. چشمای قرمز و اشک‌آلودش رو به موجودی که، هر پلک زدنش قلبش رو زیر و رو می‌کرد، دوخت. با دیدن چشمان اشکی تنها عشق زندگیش، حالش ویرون تر شد. دستای لرزونش رو به صورتش کشید تا شاید آروم بشه. با صدای گرفته و بمش گفت: -من نمی‌دونم تو از من، توی تصوراتت چه هیولایی ساختی شکلات؛ اما من بدون تو خوب بودم. بی‌قراریش بیشتر شد و فریاد کشید: -من بدون عشق تو بهتر از این ها بودم. تو منو عاشق خودت کردی و باید مسئولیتش رو قبول کنی...! ____________ کاپل اصلی :کوکوی کاپل های فرعی :هوسوک_رزیتا/نامجین داستان بیشتر محوره کوکوی میچرخه و برای کاپل دیگه ای این فیک رو شروع نکنید #kookv#کوکوی#bts
You may also like
Slide 1 of 10
Game Of Thrones | Vkook cover
Love in nyc cover
Good For You |Kookv| cover
Hand job | Vkook cover
7 RING - 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 cover
فقط بهم بگو/Just Tell me cover
اسیر دزدان دریایی 🔞 cover
GRAY CHAMOMILE... ♡ cover
Lovelorn  cover
𝐢𝐬𝐨𝐥𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐢𝐚 "𝐲𝐨𝐨𝐧𝐦𝐢𝐧&𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤" cover

Game Of Thrones | Vkook

24 parts Ongoing

خلاصه : یک سلطنت مدرن ، یک‌ پادشاه و یک لونا ! ، پادشاه مغرور کره که قدرتمند ترین گرگ جهانه در کنار غرور بی نهایتی که داره ، عاشق امگاش ، پسر نخست وزیر میشه . عشقی که روز به روز درحال شکوفا شدنه آیا قراره با درد تموم بشه؟ چه اتفاقی قراره توی این سلطنت سمی و بیرحم بیوفته؟ ‌ ‌ ‌ ‌ یه صدا... یه صدای آشنا بین اون همه تاریکی زجر آور توی گوش هاش پیچید. دلش میخواست بیشتر گوش بده تا قلبش دلتنگی کشنده اش رو فراموش کنه اگر چشم هاش رو باز میکرد و اون صدا از پیشش میرفت چی ؟ اون آغوش گرم....اون رایحه آشنا....اگر محو میشد چی؟ نه...میترسید ، میترسید تا چشم هاش رو باز کنه و تمام اونها یک رویا باشه ساکت موند تا بشنوه ، حرکت نکرد تا حس کنه! ' لطفا‌ رویا نباش ته ، گلت دیگه نمیتونه تحمل کنه ' Game of thrones Couple's: Vkook , Namjin , Yoonmin Genre: Romance , Omegavers , Royal , Smut , Mperg Writer: Tina