" For your eyes " [Complete]
  • Reads 39,822
  • Votes 9,915
  • Parts 50
  • Reads 39,822
  • Votes 9,915
  • Parts 50
Complete, First published Sep 30, 2020
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک 

•¬‌ژانر: انگست | عاشقانه | امپرگ | اسمات

•¬‌خلاصه:  

کیونگسو بعد از اتفاقات تلخی که براش رخ میده، تصمیم میگیره درسش رو ول کنه و دنبال کار بگرده ...
چی میشه اگه اتفاقی متوجه بشه به عنوان یک اف.دی حامله اس ؟
اونم نه بچه ی نامزد یا حتی دوست پسرش رو! بچه ی یکی از مشهورترین آیدل های کره که فقط باهاش وان نایت داشته و عشقی در کار نبوده!!!

کیونگسویی که باور داشت اگه سعی خودشو بکنه، همه چی درست میشه اما زندگی خیلی زیادی بهش سخت گرفته بود...
جونگینی که بخاطر غرورش رو همه چی پا میذاشت در حالیکه وجودش رو چیز دیگه ای تلخ کرده بود ...
چانیولی که با جدا شدن از دوست پسرش، تازه فهمید چقدر میتونه عشق گرفتار کننده باشه...
بکهیونی که با خیانت از طرف عشقش رو به رو شده بود...
این داستان ، داستان این افراد و آدمای زندگیشونه ..‌.

شما رو به خوندن این فیک با حضور تمام احساساتتون دعوت میکنیم...❤️

═ ∘♡༉∘ ═
#DarkChocolate
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add quot; For your eyes quot; [Complete] to your library and receive updates
or
#8angst
Content Guidelines
You may also like
🌿|ɪˢ ɪᵗ ᴏᵏᵃʸ ᴛᵒ ʟᵒᵛᵉ ʏᵒᵘ?|~[ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ.ᴠᴋᴏᴏᴋ] by FictionaryNotes
20 parts Complete
****درحال ادیت**** •بیون بکهیون: پسر کوچکتر رئیس بیون، رئیس یک شرکت بزرگ و سرشناس تو کره،از بچگی به عنوان پسر تخس خانواده شناخته شده و دنبال هدفا و آرزوهای خودش بوده بدون اهمیت به خواسته های پدرش •پارک چانیول: پسر ارشد یه تاجر اروپایی که بعد از مدت ها به همراه همسر و بچه هاش به سئول برگشته و قصد زندگی طولانی مدت در اونجا رو داره و حالا چانیول تصمیم میگیره که تو گروه دانشگاه مشغول بشه •کیم تهیونگ: پسر خونده رئیس بیون و البته،برادر ناتنی و بزرگتر بکهیون،مادرش بعد از فوت پدرش با پدر بکهیون ازدواج کرده و حالا از ازدواج اونا ده سال میگذره و بکهیون و تهیونگ درست مثل دوتا برادر از هم حمایت میکنن اما تهیونگ برخلاف بکهیون،تک تک حرفای مادر و پدرخوندش رو گوش داده و تو شرکت خونوادگیشون سخت مشغول به کاره •جئون جونگکوک: پسر دانشجوی یه مادر خونه‌دار و یه پدر ماهی‌گیر،درسخون،باهوش،خوش اخلاق از اونجایی که مادر و پدرش توان پرداخت همه هزینه های دانشگاه رو ندارن تصمیم میگیره که برای خودش کاری پیدا کنه تا بتونه کمکی به خانوادش کرده باشه چی میشه اگه زندگی این چهار نفر دستخوش یه تغییر اساسی بشه؟ •نام⸙ ͎.: #IsItOkayToLoveYou •ژانر⸙ ͎.: اسمات/عاشقانه •کاپل⸙ ͎.: چانبک/هونهان/ویکوک •نویسنده⸙ ͎.: #رها •روزهای آپ⸙ ͎.: پنجشنبه
Wrong by RiRiya_9
44 parts Ongoing
+ببخشید اما دیگه نمیتونم به کسی اعتماد کنم، دیگه هرکی نگام کنه و بگه همیشه کنارتم، چپ چپ نگاش میکنم و واسه رفتنش لحظه شماری میکنم،برای زخم زدنش خودمو آماده میکنم تا دوباره دلم نشکنه، دیگه بودنِ کسی حالمو خوب نمیکنه. دیگه قصد ندارم برای اینکه کسی رو نرجونم مواظب رفتارم باشم. راستی اصلا کی حواسش به من بود؟ کی واسه یه دفعه‌ ام که شده دلش خواست بفهمه من واقعا چی میگم؟ کی واسه یه بارم که شده تلاش کرد منو خوشحال کنه؟ کی یه دفعه منتظرم موند؟کی براش مهم بود من چی میخوام؟ میبینی؟هیچکس.... متاسفم من دیگه اونی که فکر میکنی نیستم ................................................... +سراسر زندگی من اشتباه بود بکهیون...ولی میدونی تو شیرین ترین اشتباه دردناک من بودی... _میدونی که درد وقتی شیرین میشه خاطراتش برات ابدیه؟ +اما به هرحال دردِ..نه...درد وقتی درسش رو بهت بده میره... _پس اجازه بده تا تسکین این درد باشم...مثل زمانی که زهر رو با زهر خنثی میکنن..میخوام دردی باشم که نبودنم خیلی دردناک تر باشه..درسته اشتباه کردی ولی من این اشتباه رو دوست دارم...و من همونیم که وقتی چیزی رو دوست داشته باشم هیچ وقت ولش نمیکنم.. +مهم هم همینه...مهم اینه که تو دوست داشته باشی... ●●●●●●●●● کاپل:چانبک_کایهون ژانر:امگاورس_سوپرنچرال و فانتزی_انگست_رمنس
You may also like
Slide 1 of 10
Magic Beat Full cover
𝙜𝙞𝙫𝙚 𝙢𝙚 𝙮𝙤𝙪𝙧 𝙡𝙤𝙫𝙚 cover
Your EYES🌧️🌑 cover
🌿|ɪˢ ɪᵗ ᴏᵏᵃʸ ᴛᵒ ʟᵒᵛᵉ ʏᵒᵘ?|~[ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ.ᴠᴋᴏᴏᴋ] cover
𑁍ᯓ Pinky Promises ᯓ𑁍 cover
Wrong cover
𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽 cover
seven⁷ cover
That Omega cover
Back Over Dose  cover

Magic Beat Full

16 parts Complete

‌━••✦• Magic Beat Full •✦••━ ⏳ وضعیت : کامل ⏳تعداد صفحات:۱۷۵ ⏳ژانر : رمنس . فانتزی ⏳کاپل: کریسهو . کایسو ⏳ نویسنده: Scarlet ⏳خلاصه : در قرون وسطی پسری با یه موهبت الهی به دنیا میاد چیزی که خیلی با ارزشه و موجب میشه که همه بخوان برای جاودانگی اون پسر رو به دست بیارن . پدر اون پسر برای نجات دادن جونش اونو پیش یه جادوگر میبره . جادوگر به شرطی قبول میکنه اون پسر رو نجات بده که طلسمش کنه و اون رو توی اولین قطره ی بارون پاییزی پنهان میکنه . خانواده ی اون پسر کشته میشن و چند وقت بعد اون میفهمه که برادر کوچکترش زنده اس بنابراین برای نجات جون اون از قطره ی بارون بیرون میاد . همون موقع توی دردسر میافته که ...