The Leader (Baekhyun x Reader) ✔
  • Reads 21,154
  • Votes 3,589
  • Parts 35
  • Reads 21,154
  • Votes 3,589
  • Parts 35
Complete, First published Oct 11, 2020
✔ رهبر | پایان یافته

با آرزوی داشتن انسان‌هایی با قدرت‌های فوق بشری برای پیروزی در جنگ جهانی سوم، کشور های قدرت طلب ساخت سربازهای ابرانسانی را شروع کردند؛ فارغ از آن که درحال ساختن بزرگترین و خطرناک ترین دشمن بشریت هستند.

با شکست پروژه و فرار ابرانسان‌ها از آزمایشگاه برگ جدیدی در تاریخ رقم خورد و انسان‌ها زندگی جدیدشان را زیر سایه این ابرانسان‌های آدمخوار شروع کردند.

در چنین دنیای تیره و تاری (ا/ت)، تصمیم بزرگی در زندگی‌اش گرفت. تصمیمی که مجازاتش چیزی جز جویده شدن توسط آدمخوار هایی نبود که بر دنیا حکمرانی می کردند... تصمیم به فرار. فرار (ا/ت) برخلاف تصورش با موفقیّت به اتمام رسید و چند سال بعد کسی که رهبری گروه انسان های فراری را به عهده داشت کسی نبود جز (ا/ت).

 وجود انسان های خاطی و فراری برای دولت ابر انسان ها زنگ خطر محسوب می شد. در این بین یکی از پسران ابر انسان های تَراز A برای پیدا کردن این گروه فراری و سردسته‌ آن ها داوطلب می شود و پا به دنیای بیرون از مجموعه می گذارد. قوی‌ترین و ماهرترین پسر گونه ابر انسان های تَراز A، بکهیون.

هشدار: این فیک شامل صحنه های خشونت آمیز است و برای همه سنین مناسب نیست 🚫

کاپل: خواننده x بکهیون، جنی x کای
ژانر: علمی تخیلی، ماجراجویی، رمنس، اسمات
نویسنده: Angel Stephanie
All Rights Reserved
Table of contents
Sign up to add The Leader (Baekhyun x Reader) ✔ to your library and receive updates
or
#3بکهیون
Content Guidelines
You may also like
Northern Dancing Leaves | Jungkook by Best_Of_Beth
28 parts Ongoing
صوت بر هم خوردن بال های سیاه از پشت سرش حتی با وجود نغمه بیصدای جاذبه، تو گوشش میپیچید و حس آزادی رو به تمام وجودش هدیه میداد. سرش رو کمی مایل به پایین گرفت و به منظرهی نسبتا تاریک زمین چشم دوخت. به انعکاس چشم نواز نور ماه بر روی سنگ های شیشه نمای آکوارین قصر و روشنایی چشمک زن شعله آتشدانهای باغ بلوط. " نمیشد قبلش موهات رو ببندی؟" صدای دلخور آشنایی رو تو ذهنش شنید و در جوابش آگاهانه خندید. _ نمیدونستم شب های اینجا تا این حد محشره. _ خیلی چیزا هست که هنوز نمیدونی. در جواب نجوایی که کنار گوشش شنید، سرش رو به پشت چرخوند و در حالیکه باد شدید چشمهاش رو میسوزوند، با شوق کوچکی که در نگاهش میرقصید به جونگکوک خیره شد. _ فکر کنم ما یه قراری داشتیم، خیلی وقته از نیمه شب گذشته. *** رویایی به رنگ دنیایی فریبنده .سفـری طولانی به واسطه رویاهایی ناشناخته .گم شده ای در میـان رویـا و واقعیـت روایت حماسه یک شاهدخت و یک انسان، از دو دنیای متفاوت. ~~~~ رقص برگ های شمالی# فصل اول اتمام یافته.! فصل دوم در حال آپ...! Written by #Beth
Shine in the dark by haniehislamy
34 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
Northern Dancing Leaves | Jungkook cover
꧁پاشای مافیاکان꧂ ꧁𝒦𝒾𝓃ℊ 𝒪𝒻 𝒯𝒽ℯ ℳ𝒶𝒻𝒾𝒶𝓈꧂༻✔︎K-TH༺ cover
guilty pleasure [Liam Payne] cover
VICTIM | قربانی cover
✨️Romeo & juliet✨️ cover
یادم میاد || مین یونگی || (ترجمه شده) cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
but you love me dad...! cover
Shine in the dark cover
All of my heart is yours cover

Northern Dancing Leaves | Jungkook

28 parts Ongoing

صوت بر هم خوردن بال های سیاه از پشت سرش حتی با وجود نغمه بیصدای جاذبه، تو گوشش میپیچید و حس آزادی رو به تمام وجودش هدیه میداد. سرش رو کمی مایل به پایین گرفت و به منظرهی نسبتا تاریک زمین چشم دوخت. به انعکاس چشم نواز نور ماه بر روی سنگ های شیشه نمای آکوارین قصر و روشنایی چشمک زن شعله آتشدانهای باغ بلوط. " نمیشد قبلش موهات رو ببندی؟" صدای دلخور آشنایی رو تو ذهنش شنید و در جوابش آگاهانه خندید. _ نمیدونستم شب های اینجا تا این حد محشره. _ خیلی چیزا هست که هنوز نمیدونی. در جواب نجوایی که کنار گوشش شنید، سرش رو به پشت چرخوند و در حالیکه باد شدید چشمهاش رو میسوزوند، با شوق کوچکی که در نگاهش میرقصید به جونگکوک خیره شد. _ فکر کنم ما یه قراری داشتیم، خیلی وقته از نیمه شب گذشته. *** رویایی به رنگ دنیایی فریبنده .سفـری طولانی به واسطه رویاهایی ناشناخته .گم شده ای در میـان رویـا و واقعیـت روایت حماسه یک شاهدخت و یک انسان، از دو دنیای متفاوت. ~~~~ رقص برگ های شمالی# فصل اول اتمام یافته.! فصل دوم در حال آپ...! Written by #Beth