•¬کاپل: چانبک | کایسو | هونهان •¬ژانر: جادویی | فانتزی | رازآلود •¬خلاصه: این آغاز یک پایان بود برای بکهیون که از قبیله اش دل کند و برای ماجراجویی و پیدا کردن سرنوشتش راهی سفر شد تا پا روی تمام هنجارهای قبیله اش بگذارد. بکهیونی که تمام سرزمینی که در آن زندگی میکرد «آلبیون» چیزی بیشتر از اقلیم ناکستاف نمیشناخت. جایی که بزرگ شده بود و جایی که قد کشیده بود و جایی که تنها دوستی که داشت را از دست داده بود را پشت سرش رها کرد و پا به «شوری» گذاشت تا همه چیز را بهم بریزد و این اغاز یک پایان بود برای لوهان وقتی با تمام ترس بین بشکه های مشروب کشتی پناه گرفت تا از سرنوشت شوم و مرگ آلودش بگریزد. وقتی فکر میکرد همه چیز بدتر از قبل میشود متوجه شد کشتی ای که به ان پناه برده بود امن ترین جایی بود که در تمام آلبیون برایش میتوانست وجود داشته باشد. با تمام خدمه و کارکنان کشتی و ناخدایی که بیش از اندازه ستودنی بود لوهان بارها با خودش فکر کرد اینجا جایی بود که قلبا و جسما و روحا به آن تعلق داشت. و این اغاز یک پایان بود برای کیونگسو وقتی جادو در مظهر کیم جونگین پا به روستای دور افتاده آن ها گذاشت و کیونگسو بیشتر غرقش شد. هرچقدر ترسناک و هرچقدر منحوس باز مانعی نمیشد تا جلوی عطش کیونگسو برای بیشتر دانستن گرفته شود و چه کسی بهترAll Rights Reserved