بدن دردناکمو گوشه قفس کشوندم و به زبونم سعی کردم تا زخمهام رو خیس کنم. اون دلقک لعنتی... اگر میتونستم،اگر میخواستم،میتونستم همونجا کارتو تموم کنم عوضی! ناله دردناکی کردم و سرم رو روی سطح اهنی قفس گذاشتم. "یعنی کسی نیست کمکم کنه؟دستم رو بگیره؟" - کاپل: وونهان (وونهو_جوهان) #مولتی_شات