[جونگ کوک و تهیونگ توی بزرگ ترین شهر بازی سئول کار میکنند.] _جونگ کوک فروشنده در فروشگاه شهربازی. _تهیونگ بلیط فروش شهربازی. - جونگ کوک برای کار به پایتخت کشورشان می آید و در خونه ای که یادگاری پدرش است زندگی میکند . مرور زمان باعث میشود دیگه همکار نباشند بلکه... 🎗قسمتی از فیک: تهیونگ دستاشو آروم روی چشم جونگ کوک گذاشته بود و اونو به اتاقشون هدایت میکرد. تهیونگ ایستاد. جونگ کوک: میتونم حالا ببینم؟ تهیونگ:آره بیبی. جونگ کوک آروم دستاشو رو دستاس تهیونگ گذاشت و پایین آورد و همون بین یه بوسه روش نشوند. جونگکوک حیرت زده به صحنه مقابلش نگاه میکرد. یک تابلوی نقاشی بزرگ بالای تختشون که عکسی از خودشون بود. جونگکوک که میدونست این نقاشی رو تهیونگ کشیده پرید توی بغل همسرش و همه جاش رو بوس میکرد. جونگکوک:وای این عالیه (بوس) خیلی(بوس)عالیه . تهیونگ:نه به اندازه ی خونه ای که باهم طراحیش کردیم و ساختیم. ژانر:درام|رمنس|اسمات|کمدی~ کاپل:ویکوک_یونمین~ آپ:کامل شده🎡 نویسنده:🌙ʟεε_нαпα ∙͜•ٖ
19 parts