cute baby
  • Reads 212,718
  • Votes 25,407
  • Parts 29
  • Reads 212,718
  • Votes 25,407
  • Parts 29
Ongoing, First published Nov 02, 2020
پسری که به خاطر نجات خواهرش 
برده ی یکی از رئیس های گنگ خلافکار  میشه
                                                                                        .
                                                                                        .    
                                                                                   
                                                                                        . 
                                                                                        .                                 
 "خواهش میکنم اقا شما میتونین اونو نجات بدید؟" 

"خب تو پولی داری که بتونی اونو بخری " جانگ کوک سرش به علامت منفی تکان داد

" پس متاسفم نمیتونم براش کاری کنم" جانگ کوک اروم روی زمین نشست و سرش رو پایین انداخت "لطفا کمکم کنید تا خواهرم رو نجات بدم هر کاری بگید میکنم التماس میکنم "تهیونگ اروم سر جانگ کوک رو بالا اوورد 

و به چشماش نگاه کرد"هر کاری"  جانگ کوک بدون هیچ فکری جواب داد"بله هر کاری فقط لطفا خواهرم رو نجات بدید"تهیونگ خم شد و اروم از زمین بلندش کرد 

  "خواهرت امروز برمیگرده خونه ولی تو دیگه همچین حقی نداری".....
All Rights Reserved
Sign up to add cute baby to your library and receive updates
or
#51fanfic
Content Guidelines
You may also like
You may also like
Slide 1 of 10
♤ 𝒗𝒂𝒍𝒆𝒓𝒊𝒔 ♤ cover
my lovely master cover
 hard bunny   تهکوک  cover
cute baby cover
fiction kookv"vkook cover
Whiskey[ویسکی] cover
Sarkesh cover
The place where we meet cover
فتاه مختلفه  cover
BITE cover

♤ 𝒗𝒂𝒍𝒆𝒓𝒊𝒔 ♤

25 parts Ongoing

ماه خون افسانه ای که نسل به نسل بین گرگینه ها چرخیده افسانه ای که برای زندگی جاودانه اس و قربانی از بین گرگینه ها انتخاب میشه حالا چه اتفاقی میوفته که دخترای گرگینه مون بخاطر فرار ازش برن تو دل خطر؟ ------------- ویوین:خدای من خدای من یونا چه گهی بخوریم؟ به غذای تو دست دختره نگاهی انداختم : حالا دو دقیقه صحبت از اینکه چی قراره میل کنی نکن بزار غذامو بخورم پلشت ویوین چشم غره ای رفت: واقعا میتونی غذا بخوری تو این موقعیت؟ من: تو همین الان نخوردی؟ نوبت من شد باید کوری اشتها بگیرم؟ ------------- 𝑵𝒂𝒎𝒆: 𝒗𝒂𝒍𝒆𝒓𝒊𝒔 𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓: 𝒄𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚, 𝒇𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚, 𝒂𝒅𝒗𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒆 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝒔𝒖𝒔𝒊𝒆 :>