اونها هیچوقت بهت نگفتن که هیولای زیر تخت خوابت میتونه چشم های سبز رنگی داشته باشه که یادآور عمق جنگلهاست و لبخندی که مثل فرشته هاست ...
[Sexual content]
.Persian translation.
• خـلاصـه:
کیم تهیونگ مجبور میشه مدتی به جای مادرش توی محل کارش حاضر بشه؛ اما فکرش رو هم نمیکنه رئیسِ مادرش همون کسیه که قراره برای اولین بار عشق رو باهاش تجربه کنه.
• بـرشی از داسـتان:
- مثل اینکه یادت رفته چرا اینجایی.
+ مگه میشه بدبختیای که برام به وجود آوردی رو از یاد ببرم؟
زبونِ اون پسر همیشه همینقدر دراز بود؟
این مسئله چیزی نبود که جونگکوک بهخاطرش خوشحال بشه. اتفاقاً برعکس، ترغیب میشد تا تمام توانش رو به کار بگیره و پوستهی گستاخانهش رو از بین ببره. هیچکس حق نداشت روی حرف جئون جونگکوک حرف بزنه.
- تو با خواست خودت اینجایی، نارنجی. پس هر اتفاقی بیفته کسی مسئولِ بدبخت شدنت نیست. مفهومه؟
⋄ 𝐍𝐚𝐦𝐞: Orange
⋄ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: KookV
⋄ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Romance, Comedy, Smut
⋄ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: Silvana