𝕊𝕥𝕦𝕔𝕜 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕪𝕠𝕦 [New Story]
  • Reads 28
  • Votes 2
  • Parts 2
  • Time 11m
  • Reads 28
  • Votes 2
  • Parts 2
  • Time 11m
Ongoing, First published Nov 18, 2020
Artis Malaysia yang paling terkenal dan mampu mencairkan semua perempuan dengan wataknya yang macho even muka still nampak beku . Since his break up , he never respect any woman kecuali orang tua . Dialah Syed Fuad Farid Khan (Fuad) .

Dingin , kasar , perangai tak serupa nama . and yah she is the one yang anti sangat dengan artis yang bergelar Fuad baginya itu sangat membuang masanya melayan benda tak berfaedah . buttt dia tetap seorang wanita yang mempunyai hati yang baik dengan sikapnya yang suka membantu . Dialah Tengku Farisha Umairah (Isha) .

Satu insiden yang menyebabkan satu sama lain tak puas hati setiap kali berjumpa , Fuad takkan turunkan egonya even Isha tu perempuan and Isha takkan mengalah even Fuad tu lelaki .

"Woi, kau memang takde mata eh?!" - Isha

"(Senyum sinis diberikan) kau yang tak reti nak guna mata kau nak salahkan orang pula" - Fuad

"Fuad lets getback , i nak you tahu yang i masih sayangkan you hm" - Natasha Lyiana

"Tiada siapa yang boleh rampas kau dari aku" - Muhammad Daniesh

-Siapa Natasha bagi Fuad ? and siapa Daniesh bagi Isha ? mereka akan terus menerus jadi musuh atau tidak ? like i said guys From Haters To Be Lovers . And yah Enjoy your reading 😚 .

-This is my first story , if i have some mistake sooooo sorry yahh biasala baru nak membiasakan diri dengan wattpad world hehe 😂 .

Start [20/11/2020]
End [?]

#Staytuned 🖤
#DontForgetToVote ✨
#AlsoComment 😁
All Rights Reserved
Sign up to add 𝕊𝕥𝕦𝕔𝕜 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕪𝕠𝕦 [New Story] to your library and receive updates
or
#707firstchapter
Content Guidelines
You may also like
Little Bunny  by Zabi1212
40 parts Ongoing
( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....
You may also like
Slide 1 of 10
Little Bunny  cover
Brotherhood of the Wolf cover
ဝင်္ကပါထဲကအချစ် (MAZE) cover
Rooming with the Wicked cover
Daddy's Precious Little Girl cover
The world of yo-kai(Yokai watch X Reader) cover
Mahal cover
OCEAN (သမုဒ္ဒရာပိုင်တဲ့လခြမ်းငယ်) (Complete) cover
Unwanted Bride Of Atticus Fawn cover
Supernatural Yanderes are after me?!  But I'm Just A Nobody! cover

Little Bunny

40 parts Ongoing

( کامل شده ) درد و ترس ، چیزی که جونگکوک هایبرید هیفده ساله از سن خیلی خیلی کم بهش عادت کرده . شاید درد کشیدن دیگه براش ساده شده باشه ؟ البته درد کشیدن برای هیچکس ساده نیست ، وقتی اون صدایی که توی مغزت حرف میزنه ام حالش ازت بهم میخوره دیگه چیزی نمی‌مونه میمونه؟ و اینور هم کیم تهیونگ پسر پولداری که همه فکر میکنند بهترین زندگی رو داره البته معلومه که از شخص دیگه زندگی خیلی بهتری داره ولی خب اونم دلایلی داره که از موقعیتش متنفر باشه . چی میشه اگه تهیونگ اون کسی که میخواد ازش مراقب کنه رو پیدا کنه و کوک ام مکان امنی که لازم داره ؟ __________ ته : هیششش نفس هیونگ برا چی معذرت خواهی می‌کنی فرشته ؟ ببینمت پسر قشنگم کوچولوی من برای چی گریه می‌کنی اخه؟ میدونی چقد دلم برات تنگ شده ؟ همه کس هیونگ زندگیه هیونگ اشک نریز پسر نازم میبینی حالم خوبه ؟ نگاه کن منو کوک سرش رو بالا آورد و با چشمای اشکیش به ته خیره شد که دوباره گریش گرفت و شروع کرد به اشک ریختن و گریه کردن با صدای بلند و ته که انگار دست پاچه شده بود لبخندی زد و دوباره کوک رو بغل کرد ته : هیشش عیب نداره عزیزم گریه کن دل کوچولوت گرفته قربون صدات بشم هیسس عیب نداره ....