جئون جونگکوک ، پسری که به شدت با ازدواج مادرش با کشیش بزرگ شهرشون "کیم تهیونگ "مخالفت میکنه اما به زور مادرش مجبور میشه با اونا توی یه خونه زندگی کنه ولی تصمیم داره وقتی به سن قانونی برسه از پیششون بره ، اما این وسط اتفاقاتی میوفته که سرنوشت پسر خانواده به این خونه و اون فرد گره میخوره ...
بخشی از فیک :
-مامان تو داری منو نابود میکنی با این کار!
+ جونگکوک این به نفعمونه ، کیم تهیونگ بهترین مرد این شهره دلیل مخالفتت رو نمیفهمم
اما جونگکوک دست خودش نبود ، احساس بدی که اون مرد بهش منتقل میکرد میترسوندش ، بد ؟ نمیدونست ، فقط به شدت گیج میشد
.
.
.
-تهیونگ ، تو گفتی من مثل خدای توام ، گفتی منو میپرستی مگه نه ؟
+کوک...تو همیشه خدای من میمونی اما..اما این اشتباهه عزیزم
-به درک ته به درک! اگه این اشتباهه چرا انقدر قشنگه ؟ باهام ... باهام عشق بازی کن ، لطفا
در برابر خدایی که سالها پرستیدیش و خدای کوچیکت که جلوت وایساده ، نشون بده این اشتباهو بهم !
Genre : Angst , dram , romance, smut ( a little dark )
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ?
ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست
(همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه !
🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند....
آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی !
چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟
و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش !
****
_ ازت متنفرم...
_ همچنین!
و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد....
******
قلبی که هیچ وقت نمیتپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود !
_بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... !
لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم !
******
سوال اینجاست....
ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟
******
قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه !
قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده !
قسمت سوم : .....؟
[توی این فیک همه چیز میدرخشه! ]
نویسنده : هانا