ɢᴜᴇꜱꜱ ᴡʜᴏ ɪ ᴀᴍ
  • Reads 79,552
  • Votes 9,225
  • Parts 50
  • Reads 79,552
  • Votes 9,225
  • Parts 50
Complete, First published Nov 30, 2020
به آرومی پلک هاش رو از هم فاصله داد. با باز شدن چشم هاش سردرد بدی به سراغش اومد جوری که حس می‌کرد شخصی درحال تیر زدن به سرشه!
احتمال می‌داد این سر درد بخاطر اثرات بیهوشی بوده باشه. چند بار پلک زد و سعی کرد اطراف رو ببینه اما به جز تاریکی مطلق چیز دیگه‌ای نبود.
با باز شدن در روشنایی کمی به چشم های غرق تاریکی‌اش برخورد کرد و بالاخره موفق شد چیزی به جز تاریکی ببینه.
مردی خودش رو وارد تاریکی که اطرافش بود کرد اما همچنان چهره‌اش واضح نبود.
ناگهان چراغ های تو اتاق روشن شدن و بخاطر یهویی بودنش، پلک هاش رو روی هم فشرد.
کمی بعد دوباره پلک هاش رو از هم باز کرد و بعد از چند بار پلک زدن موفق به دیدن چهره‌ی مرد شد.
مردمک های لرزونش روی چهره‌اش ثابت موندن. نمی‌تونست چهره‌ای که مقابلش قراره داره رو درک کنه. 
احتمال هر چیزی رو می‌داد به جز اینکه اون، شخصی باشه که گیرش انداخته!
زیر لب زمزمه‌وار گفت:
-تو!؟ همه‌ی این ها زیر سر تو بود؟ 
من تمام این مدت دنبال تو بودم؟

𝒃𝒐𝒚×𝒈𝒊𝒓𝒍 ↜
𝒎𝒂𝒇𝒊𝒂 ⊹
𝑺𝒎𝒖𝒕 ⋆
𝑴𝒚𝒔𝒕𝒆𝒓𝒚⭒

#𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 / #𝑭𝒖𝒍𝒍
 
#🄺

𝟏𝟓/𝟏𝟐/𝟐𝟎𝟐𝟎
All Rights Reserved
Sign up to add ɢᴜᴇꜱꜱ ᴡʜᴏ ɪ ᴀᴍ to your library and receive updates
or
#1blackpink
Content Guidelines
You may also like
𝚝𝚎𝚜𝚝 𝚝𝚑𝚎 𝚙𝚊𝚜𝚝 𝚊𝚐𝚊𝚒𝚗  by rosali_na
32 parts Ongoing
من فقط میخواستم انتقام گذشته ی سختم رو بگیرم اما این انتقام به چه قیمت بود؟به قیمت لمس دوباره ی عذاب هام؟ چرا این داستان پیچیدگی عشق و نفرت رو در دلم بوجود اورد تا کی توان مقاومت دارم؟ . . قسمتی از فیک: پلکهام رو از هم باز کردم که توی همون لحظه نفس های گرمش کنار گوشم لرزی رو به بدنم انداخت،با یه لحن تمسخر امیز گفت:هه فکر کنم تا اینجا گرفته باشی دنیا دست کیه دیگه؟اینبار از این رفتارت گذشتم اما دفعه ی بعد اگر سعی کنی به خودت اسیب بزنی یا هر کاری خلاف میل من انجام بدی، جزاشو میبینی با تموم شدن جملش از روم بلند شد و بدون هیچ حرف یا چیز دیگه ای مستقیم سمت در رفت و ازاتاق خارج شد،با بغض به مسیر رفتنش خیره شدم و بعدش خودم رو به پهلو خوابوندم و زانو هام رو توی شکمم جمع کردم،اروم و بیصدا شروع کردم به گریه کردن:چرا بازم این اتفاقا داره برام میافته چرا گیر یه حیوون دیگه افتادم؟یعنی هنوز مجازاتم تموم نشده؟چرا اخه؟؟؟ . . [چشیدن دوباره‌ی گذشته] ژانر:مافیایی،اکشن،جنایی،معمایی،عاشقانه،ارباب برده ای،انگست کاپل ها: لیزکوک،تهنی،جیرز،جینسو شخصیت ها:بی تی اس،بلک پینک،کیپاپ،ساخته ی ذهن نویسنده وضعیت:( تمام شده) #لیزکوک #تهنی #جیرز #جینسو #بلکتن #بی_تی_اس #بلک_پینک
Badboy,Badgirl{complete} by k_pop_fanfic
43 parts Complete
◉ نام فن فیک: #پسربد_دختربد ◉ ژانر:عاشقانه_دانشگاهی_اسمات • ◉ قسمتی از فیک: لیسا در حالی داد میزد از پشت سرم گفت:کی لذت برد؟این تو بودی که اینجا اومدی. برگشتم و ابروهامو بالا دادم و گفتم:پس تو چرا قبول کردی؟! در حالی که از جلوم رد میشد و در ماشینش که توی نزدیک ترین پارکینگ به در آسانسور پارک شده بود و باز کرد و با اشاره به پایین تنم با خنده دندون نمایی،چشمکی زد وگفت:چون اون موقع نمیدونستم انقدر کوچیکه! سوار شد و گاز داد و بیرون رفت،انقدر از حرفش حرصی و شوکه شده بودم که دهنم باز مونده بود، شروع به خندیدن کردم و فکم قفل کرده بود... اون دختره ی....چی گفت؟چشم هامو با اعصبانیت بستم و چنگی به موهام زدم...می‌کشمت دختره ی پرو! به سطل اشغالی که کنار ستون بزرگ داخل پارکینگ بود لگد محکمی زدم که صدای دادم بلند شد.... • | #badboy_badgirl🏨🧩| ◉ Couple: #lizkook #rosmin ◉ Writer: #sahr • ◉ کارکتر ها: #Bts - #Jungkook • #Jimin #Blackpink - #Lisa • #Rose #Gidle- #Miyeon #Astro - #Eunwoo #Sf9 - #Jaeyoon وضعیت:تمام شده.
Demon by zarzartala
35 parts Complete
[کامل شده] - با یه خدای بد چطوری؟ ژانر؛ اسمات/ استریت/ سوپرنچرال خلاصه؛ ‌‌‌‌وقتی مرز دنیای جن‌ها و انسان‌ها با یه عشق ممنوعه شکسته می‌شه؛ مردم جمع می‌شن تا برای جلوگیری از کشتار وحشیانه خودشون دختراشونو به جن‌ها پیشکش کنن؛ آیو نامزد دوست داشتنی تمین هم از این قاعده مستثنی نیست با این تفاوت که خودش تصمیم به این فداکاری می‌گیره؛ آیو اسیر اجنه می‌شه و پیشکش می‌شه به شاهزاده‌شون کیم تهیونگ، برای جلوگیری از کشتار وحشیانه مردم به تمین خیانت می‌کنه و عشق آتشین تهیونگو می‌پذیره. تمین تنها بازمانده‌ی خونواده‌شونه که حالا دیگه همه چیزشو از دست داده اما یه تصمیم بزرگ می‌گیره اینکه با تبدیل شدن به دمون، موجودی که نیمی از وجودش جنه، نیم دیگه‌ش شیطان جاودانه بشه تا توی زندگی بعدی آیو انتقامشو بگیره. حالا آیو دوباره به دنیا اومده، یه پرستار ساده‌ست و روحشم از انتقام بدی که تمین می‌خواد ازش بگیره خبر نداره؛ راستی چی میشه اگه تهیونگم جاودانه شده باشه برای اینکه بتونه یه بار دیگه این دخترو مال خودش بکنه؟ #iu #taemin #taehyung #kai #kooki
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  by rosali_na
19 parts Ongoing
خلاصه: اینجا دنیایی ورای تصورته، دنیای هیولا ها...انسان هایی که تو خیابون کنارت راه میرن و تو نمیدونی که چه کارهایی ازشون بر میاد،سرنوشت هایی عجیب،عشق،انتقام،درد،رنج و نفرت، همه و همه رو توی وجود این هیولا ها میشه پیدا کرد...هیولاهایی سرشار از سلول های خاکستری... نام فن فیک: سلول های خاکستری ژانر:معمایی، عاشقانه، لیتل اسمات، انگست، مافیایی، جنایی قسمتی از فیک : شعله های آتش زبانه میکشید و همه چیز جلوی چشمانم میسوخت،قطرات اشک درحالی که روی گونه هام سر میخوردند رد سوزشی به جا میذاشتند،شعله ها انقدر نزدیک بود که انگار از داخل مردمک های چشمم گداخته میشد،همه ی چیز هایی که میشناختم جلوی چشمانم درحال خاکستر شدن بود،یک آن ،یک لحظه گرما از بین رفت و سرمای شدیدی حجوم آورد،لباس هام خیس و بدنم میلرزید،بارون میبارید و باد سردی میوزید، سرم رو بالا اوردم و دستی رو دیدم که به سمتم دراز شده،به آرومی دستم رو سمتش دراز کردم و گرفتمش،گرم بود. یکبار دیگه سرما از بین رفت و گرما حجوم آورد، ساختمون و درختان اطرافم درحال سوختن بودن،فکر کردم دوباره خونمونه، اما اینجا برای من اشنا نیست... _جونگکوک..کوک... با شوک سرمو برگردوندمو دیدمش که روبه‌روم وایستاده،با لبخند و چشمای اشکی بهم خیره شده بود،دستشو بالا آورد نوازش وا
Falling In The Hell_chapter 1 by pu2013
39 parts Complete
آتلانتیا جائیه که اونجا هیچ کس یه روز خوش ندیده. همیشه جنگه... ولی با این حال این ظلم و ستم یه روزی تموم میشه نه؟ قبایل با هم متحد می شن و همه چی خوش و خرم میشه... شاید بگین حتما یه داستان تکراری با پایان خوشه. . . اولین اشتباه همین جاست. اینکه ظاهری قضاوت می کنی و باطن رو در نظر نمی گیری... اون هم دقیقا همین اشتباه رو کرد... فکر می کرد تو این دنیای جدیدی که داخلش افتاده... . . می تونه زندگی کنه و گذشته اش رو فراموش کنه و از صفر شروع کنه... فکر می کرد می تونه به اشخاصی که می دید اعتماد کنه... در حالی که اون نمی دونه زندگی قبلی که در زمین داشت وجودی از خودشه و بهش گره خورده... و درمورد اعتماد کردنش به بقیه... کی می دونه... شاید فقط جایگاه سربازی توی صفحه شطرنج رو داره که بقیه کنترلش می کنن... * _کی گفته سرباز توی صفحه شطرنج همیشه کسیه که بهش دستور می دن؟ تو یه حرکت مهره سربازش رو حرکت داد و تو جایگاه وزیر قرار گرفت. _یه شخص اگر باهوش باشه...می تونه جای سرباز مهره رو حرکت داد و شاه رو زد. _...شاه باشه... * Name:Falling in the hell Ganer:action,mystery,scary,paranormal,romance Wr by:Mijung
You may also like
Slide 1 of 19
yukai cover
𝐖𝐡𝐲 𝐜𝐚𝐧'𝐭 𝐲𝐨𝐮? cover
𝚝𝚎𝚜𝚝 𝚝𝚑𝚎 𝚙𝚊𝚜𝚝 𝚊𝚐𝚊𝚒𝚗  cover
Fake Marriage:ازدواج سوری cover
There is darkness around cover
Dreamer cover
вℓσσ∂ мσηєу🤍 cover
Badboy,Badgirl{complete} cover
Amor cover
TENSION🍷 cover
«𝐍𝐎𝐕𝐄𝐋𝐈𝐒𝐓|ناولیست✔» cover
Demon cover
Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook] cover
ɢʀᴇʏ ᴄᴇʟʟs  cover
HE SHOULD DIE࿐ cover
Falling In The Hell_chapter 1 cover
𝐑𝐄𝐃 𝐔𝐍𝐈𝐂𝐎𝐑𝐍 cover
Short scenarios  cover
𝙀𝙭𝙩𝙧𝙚𝙢𝙚 𝙇𝙤𝙫𝙚♡                 《Season1》 cover

yukai

62 parts Complete

قرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست می‌چرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که می‌تونست ازش استفاده کنه. فارغ از اینکه رئیس کیم سال‌ها از دور تماشاش می‌کرد... - مطمئنی پشیمون نمی‌شی؟ +‌من همیشه پاهام برای تو بازه رئیس کیم ^فصل یک: فول^ ------ کاپل: ویکوک، سکرت ژانر: درام، مافیا، انگست، اسمات ° فصل دو: آنگویینگ ° بعد از گذروندن تمام بالا و پایین‌ها، به یه آدم دیگه تبدیل شدن؛ خودشون رو نمی‌شناختن اما می‌دونستن که هنوز قلبشون برای خونه می‌تپه... - حتی اگه خدا به کمک آدما هم نیاد، بازم همه باورش دارن چون نیاز دارن تو ذهنشون یه تکیه‌گاه داشته باشن. تو خدای منی؛ با وجود تمام زخمایی که بهم می‌زنی من باز به تو تکیه می‌کنم... writer:anahide