دور ایران در... 14 روز؟!
  • Reads 32,179
  • Votes 2,555
  • Parts 15
  • Reads 32,179
  • Votes 2,555
  • Parts 15
Complete, First published Oct 16, 2014
هری، لویی، زین، لیام و نایل با بهترین دوستشون یاسی میان که دور ایران رو بگردن، به امید اینکه یه سفر بی سر و صدا، بی خطر و آروم داشته باشن. ولی مگه میشه؟
All Rights Reserved
Sign up to add دور ایران در... 14 روز؟! to your library and receive updates
or
#1در
Content Guidelines
You may also like
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
23 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
This Town Z.M L.S N.H by Heliom1D
28 parts Ongoing
_ تو این شهر دخترها و پسرهای زیادی هستن، کسایی که فقط کافیه یک نگاه بهشون بندازی تا برات بمیرن، فقط کافیه که چیزی بخوای تا برات فراهم کنن و میون این همه آدم... تو منه مریض رو انتخاب کردی. _ تو تموم این شهر بین این همه آدم کافیه فقط یه نفر نگاه چپ به عشق مریض من بندازه و اونوقت... زندگی رو براش حروم میکنم. _ لیام خیلی‌ها عشق مارو قبول ندارن، چه مردمی که مارو دوست دارن چه کسایی که به واسطه قرارداد روی ما سلطه دارن، این عشق برای تو عذابه لیام و من... _ شرایطی که ازش حرف میزنی وضعیه که برای جفتمون هستش زین اما من چرا باید بخاطر دید آدم‌های دیگه از تو بگذرم؟ بذار هر کس هرکاری میتونه بکنه حتی اگه لازم باشه برای محافظت از تو عشقمو درونم نگه دارم باز هم آتش عشق ما خانوش نمیشه. _ برای من هم مهم نیست که مردم چه فکری میکنن، هم من هم تو عاشق هنرمون هستیم و میدونم چقدر براش زحمت کشیدی لیم، نمی‌خوام بخاطر من از دستش بدی‌. _ حتی اگر از دستش هم بدم غمی ندارم زین، من میدونم میون همه‌ی آدم‌های این شهر و شهرهای دیگه کسانی خواهند بود که ما رو همونطور که هستیم دوست داشته باشند و عشق ما رو قبول داشته باشن اما حتی اگر هم نباشه غمی ندارم، میدونی زین، حالا میفهمم تمام اون سختی‌ها ارزشش رو داشت چون حتی اگر همه چیزم رو از دست بدم تو رو ت
You may also like
Slide 1 of 10
Your eyes tell || VK || Completed cover
dear (عزیز کرده) cover
Look at me [L.S] cover
لورنزو | Lorenzo cover
Deathly Hallows [L.S][Z.M] Completed cover
This Town Z.M L.S N.H cover
lifesaver cover
پرسه در نیمه شب cover
The Empire of Nought cover
Blue Dimension cover

Your eyes tell || VK || Completed

49 parts Complete

+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, angst, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29