The Last Sunflower 🌻 [Vkook] Completed
  • Reads 4,330
  • Votes 885
  • Parts 4
  • Reads 4,330
  • Votes 885
  • Parts 4
Complete, First published Dec 06, 2020
کی فکرش رو می کرد روزی دنیای کوچیک جونگ کوک انقدر بزرگ بشه که بتونه عشق رو توی خودش جا بده..؟

"همون طور که به کلمات پسر فکر می کرد، دستش رو جلو برد و کتابش رو بین دست هاش گرفت: ولی اون شکلات ها می تونن تلخ ترین لحظه هات رو هم شیرین کنن. تو دو تا شکلات داری؛ پس یکیش رو زمانی بخور که احساس تلخی کردی..."


نام: آخرین آفتابگردون 🌻 The Last Sunflower 🌻
ژانر : رمنس، روزمره، انگست
کاپل: ویکوک 
#multishot
چند شاتی
All Rights Reserved
Sign up to add The Last Sunflower 🌻 [Vkook] Completed to your library and receive updates
or
#380persian
Content Guidelines
You may also like
Emerald blue eyes by helmfae
20 parts Ongoing
Name: Emerald blue eyes /چشمهای ابی زمردی Writer: Helma Ganre: Omegaros_ Smut_ Royal_ mpreg Capel: Vkook_ Namjin ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ روی نرده ها نشستم و به ماه خیره شدم . «میفهمم که با یه هدفی نزدیکم میشی جونگ کوکشی اما مطمئن باش نمیذارم بعد از رسیدن به هدفت الفات رو ترک کنی. این یه بازی دو سر باخته برای تو، اگه الفات رو رها کنی گرگت میمیره اما اگه تا اخر با من بمونی خودت و نابود کردی پس بهتره عاشقم بشی تا ضربه نخوری. » پوزخندی به ماه زدم که زیبایی و شکوهش داشت توی اسمون سیاه پادشاهی میکرد. «لونای کوچولوییه، هر چه قدرم نشون بده بزرگ و قدرتمنده اما در برابر من کوچیکه.» ×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷×÷ «خیله خب گرگ کیوت، پاشو تا دوباره فکر تجاوز به سرم نزده.» معلوم بود شوخی میکرد، و من از این جنبش زیادی خوشم میومد. تهیونگ با تکون خوردنش خواست عقب بکشه که توی یه تصمیم انی یقش رو گرفتم و سمت خودم کشیدمش . بدون تلف کردن ثانیه ای لبهام رو محکم به لبهای قلوه ایش کوبوندم وهمون اول بوسه ی خیسی روشون گذاشتم. اگر قرار باشه من وابستش بشم، بهتره اون هم وابسته ی من بشه. از این که رابطمون یک طرفه باشه متنفرم پس باید اون رو هم درگیر خودم بکنم. لبهام رو که اروم روی لباش حرکت میکرد عقب اوردم و شاهد چشمهای متعجبش شدم. این اولین بار بود که چشمهای درشت شده و قیافه ی
𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑩𝒆 𝑴𝒚 𝑫𝒂𝒅𝒅𝒚| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 by The_Devilish
3 parts Ongoing
⤷ 𝐉𝐮𝐬𝐭 𝐁𝐞 𝐌𝐲 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 ── ◦ 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ⤳ Fluff, Mafia, Smut, little space ◦ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ⤳ KookV, Yoonmin, Namjin ◦ Written By: Devilish دنیایی وجود داره که همه اسمشون رو می‌دونیم. دنیای مافیا! دنیایی که پراز دود و خون و مواده... دنیایی که توش رحم بی‌معنیه و هرکس که واردش می‌شه ناخودآگاه درگیرش می‌شه. اومدن با خودته. ولی برگشت... قطعا نه! جئون جونگکوک شخصی که توی دوران کودکیش به خوش قلبی معروف بوده، بعد از ورودش به این دنیا تبدیل به هیولایی می‌شه که ساخته‌ی دست پدرشه. هیولایی که کودک درونش رو زیر پا له کرد و روحش رو سوزوند. امّا... بعد از ورود پسری که به تازگی توسط پدرش فروخته شده بود کم کم از خون اون کودک جوانه‌ای بیرون میاد و با تخسی تمام به پای اون هیولا لگد می‌زنه! اون پسر کسی نیست به جز پسری که توسط مرد مافیا به سرپرستی گرفته می‌شه... کیم تهیونگ یا بهتر بگم جئون تهیونگ! _شما گفتید که به جز مواقع خاص نمی‌تونم اسمتون رو استفاده کنم... پس... پس باید چجوری صداتون کنم؟ مرد دود سیگارش رو بیرون داد و کمی به سمت پسر خم شد. _اوم... ددی صدام کن لیتل بوی!
dear (عزیز کرده) by im-not-arshyabro
23 parts Ongoing
اسم:dear (عزیز کرده) درحال آپ✍🏻 ژانر:امگاورس٫امپرگ٫تاریخی٫اسمات و ..... کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:یونمین خلاصه: خاندان جئون معتقدن که امگا ها سفیدیه دنیا هستند همه ی مردم چوسان باور داشتن که هر امگایی که خون جئون ها را داشته باشه پاک ترین و زیبا ترین امگاست تا اینکه یه فردِ چینی که سفیر پادشاهیه چین بود تو بازار چشمش به امگایی زیبا روی و با ظرافت میخوره سفیر چینی اون امگای بی گناه رو به زور با خودش تا گیشا خانه میکشه و اونجا بهش تجاوز میکنه اون امگا که از خاندان جئون بود روز بعدش خودش رو با تیکه ای پارچه از سقف اتاقه گیشا خانه آویزون میکنه و خود کشی میکنه و بعد از اون تا چند صد سال بعد خاندان جئون امگایی از خون خود نداشتن و فکر میکردن که از طرف الهه ی ماه نفرین شدن و با ورود جونگکوک کوچولوی ما این نفرین شکسته شد. روز های اپ:جمعه ها این فیک خیلی گوگولی مگولی و سافت و بی دردسره و روزمرست پارت هاش هم احتمالا کم باشن 🎀ورژن کوکوی توی همین اکانت با همین اسم🎀
✧HOME✧ by timi_vkook
42 parts Ongoing
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
You may also like
Slide 1 of 10
Death of roses  cover
Te Quiero cover
Emerald blue eyes cover
𝑱𝒖𝒔𝒕 𝑩𝒆 𝑴𝒚 𝑫𝒂𝒅𝒅𝒚| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 cover
لورنزو | Lorenzo cover
Mad Hatter-Vkook cover
dear (عزیز کرده) cover
You are my marijuana cover
Satisfaction(Minibook) cover
✧HOME✧ cover

Death of roses

5 parts Ongoing

- تو منو دوست داری یا اصلا تا حالا دوستم داشتی ؟ + معلومه که داشتم . تهیونگ اخم کرد - چطور میتونی بهم شک کنی من تک ، تک لحظات زندگیم دوست داشتم هر لحظه که نفس کشیدی و کشیدم دوست داشتم هر بار که خندیدی هر بار که گریه کردی دوست داشتم و هر ۳۰ باری که باهام بهم زدی بازم دوست داشتم . نام فیک ~> مرگ گل سرخ 🥀 ژانر ~> رمنس ،انگست نویسنده ~> sara کاپل اصلی ~> ویکوک