فصل اول [ کامل شده ]
بخشی از کتاب :
جونگکوک با ترسناک ترین حالتش و نفس هایی از سر عصبانیت رو به فرمانده ها عربده کشید : گ͟ف͟ت͟م͟ ͟ا͟و͟ن͟ ͟ح͟ر͟و͟م͟ز͟ا͟د͟ه͟ ͟ر͟و͟ ͟پ͟ی͟د͟ا͟ ͟ک͟ن͟ی͟د͟ ͟.͟ ͟ت͟و͟ ͟ه͟ر͟ ͟ق͟ب͟ر͟س͟ت͟و͟ن͟ی͟ ͟ب͟ا͟ش͟ه͟ ͟پ͟ی͟د͟ا͟ش͟ ͟م͟ی͟ک͟ن͟ی͟د͟ ͟.͟ ͟ح͟ق͟ ͟ن͟د͟ا͟ر͟ه͟ ͟ب͟ا͟ ͟ب͟چ͟ه͟ ͟م͟ن͟ ͟ت͟و͟ ͟ش͟ک͟م͟ش͟ ͟خ͟ا͟ر͟ج͟ ͟ا͟ز͟ ͟ق͟ص͟ر͟م͟ ͟ب͟ا͟ش͟ه͟ ͟ ͟!͟!͟
"زمانِ دنیایی پر از هرج و مرج و فشار روانی عشق تهیونگ به پایان رسید
حال زمان ..
امپراطوری ..
جئون جونگکوک ..
فرا رسیده است .. !"
ag : از هر سنی که به بلوغ رسیدید
cp : kookv , namjin , yoonmin
gn : Horror, Mystery, Smut, NSFW, BDSM, Sadism, Masochism, Fantasy, Fun
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️)
کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد .
اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار ....
*******
"میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن"
دست زیر گلوم گذاشت
"تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش"
مسخ شدم
" یعنی چی ؟!"
گلومو کمی فشار داد
" یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه"
خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم
اتاقو ترک کرد .
***
روند اپ : نامنظم ⭕️
فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه.
Happy end
Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst
Couple: vkook ،....secret ♡
Setayesh*
این اولین تجربه فیک نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره
ولی ممنون که انتخوابش کردی