FengHuang, the Phoenix City (فنگ هوانگ ، شهر ققنوس)
  • Reads 7,997
  • Votes 2,009
  • Parts 12
  • Reads 7,997
  • Votes 2,009
  • Parts 12
Complete, First published Dec 09, 2020
📢کامل شده 📢
مدتی میشه که وانگ جان ویِ بیست و چهار ساله خواب های عجیبی میبینه. تو اون‌ خواب ها اون خودش رو در جایگاه شخصی به نام لان وانگجی تو دنیای باستان میبینه که عاشق پسری به نام وی ووشیان میشه و در خلال ماجراهایی اون رو از دست میده. آیا این خواب های عجیب فقط توهمات ذهنش هستن یا رازی پس اون هاست که باید کشف بشه؟

با جانگ وی همراه بشین تا پرده ازین رازها بردارین! 
                                                          💫🐇❄ 

 ( فن فیکشن بر اساس رمان استاد تعالیم شیطانی)


ژانر: رومنس/ رئالیسم جادویی/فانتزی/تناسخ 

کاپل: وانگ شیان
All Rights Reserved
Sign up to add FengHuang, the Phoenix City (فنگ هوانگ ، شهر ققنوس) to your library and receive updates
or
#130fantasy
Content Guidelines
You may also like
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
45 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
Luminary Vhope by sana_fiction
6 parts Ongoing
🌾N͏a͏m͏e͏: Luminary 🥢C͏o͏u͏p͏l͏e͏: V͏h͏o͏p͏e͏, Kookmin 🌾G͏e͏n͏r͏e͏: Historical, Romance, Smut 🥢W͏r͏i͏t͏e͏r͏: Sana Gray 🌾A Part Of Story: 《 "میبینم یه چیزایی توی چنته داری!" زمزمه کرد و نفس های داغش روی صورتش شد‌. مردمک های لرزونش رو روی اجزای صورتش چرخوند و خواست ازش فاصله بگیره اما انگشت های پسر دور دستش سفت تر شدن. "شاید توی اینم استعداد دارم..." نیشخندش رو عمیقتر کرد و برای تلافی، خودش بود که سینش رو بهش چسبوند و حالا فاصلشون چیزی جز یه نفس نبود. نگاه براقش توان هر چیزی رو میگرفت و نمیتونست روی چیزی تمرکز کنه، اون هم زمانی که فقط میتونست اون فاصله لعنتی رو با بوسه زدن به لب های سرخ و خوش حالتش پر کنه! "دیگه توی چی استعداد داری؟" کمی روش خم شد و پسر برای حفظ تعادلش، شمشیر رو روی زمین انداخت و کف دست هاش رو به سینه سفتش کشید. "نمیدونم، خودت چه فکری میکنی؟..." پوزخندی زد و با رها کردن بازوش، کمرش رو چنگ زد. "شاید از خود بی خود کردن دیگران با هر حرفی که از اون لبای خوشگلت بیرون میاد!" 》 🥢The End: ? 🌾Bts Fiction
You may also like
Slide 1 of 10
fox cover
¦ MY CUTE BOY  ¦☆vkook cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
Luminary Vhope cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
||𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧|| cover
Hyunlix. cover
seven⁷ cover
Prompts cover

fox

37 parts Ongoing

جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده ~> sara ○ کاپل اصلی ~> ویکوک ● روزهای آپ ~> سه شنبه ها _ ساعت 8 شب