بیون بکهیون عاشقِ عدد ۵۰۶ بود، اولین دلیلش این بود که تو شِش مِی به دنیا اومده بود و دومین دلیلش هم این بود که یه جایی، احتمالا تو یکی از سایتهای مزخرف پیشگویی، خونده بود ۵۰۶ بهترین عدد شانس دنیاست؛ کسی که شماره اش ۵۰۶ ـه خودمونیه، صمیمیه، صبور نیست ولی کنجکاو و باهوشه. بکهیون فکر میکرد خیلی خودجوش و بانمکه و میتونه راحت مردم رو بخندونه. فکر میکرد معاشرتیه و کارش تو جذب کردن دخترا به خودش عالیه. ولی اون فقط 'فکر' میکرد. اون احمق چیزی نبود جز عنقترین، عوضی ترین، لوسترین، حسودترین و رو اعصاب ترین پسرِ مو فرفریای که تو کلِ عمرت دیده بودی و متاسفانه این پسر شماره ۵۰۶ شده بود همسایه ای که درست تو واحد شماره ۵۰۶ روبروییت زندگی میکرد و قرار بود هر صبح و هر شب نگاهت به ریخت عنش بیوفته، عذابت بده و روح و روانت رو به بازی بگیره!