New past
  • Reads 1,056
  • Votes 155
  • Parts 1
  • Reads 1,056
  • Votes 155
  • Parts 1
Complete, First published Dec 25, 2020
من برگشتم! 
البته به گذشتم.

تهجین❤💜
امیدوارم خوشتون بیاد😚
All Rights Reserved
Sign up to add New past to your library and receive updates
or
#211وانشات
Content Guidelines
You may also like
Cinderella with black shoes by minmini69
4 parts Ongoing
همیشه احساس میکردم یکی داره نگاهم میکنه. سعی کردم به این احساس توجهی نکنم،فکر میکردم توهمی بیش نیست ولی با چیزی که امروز تو اتاقم پیدا کرده بودم شکم به یقین تبدیل شد. __________________ با دیدن جغدی که این مدت همش پشت پنجره ی اتاقم میومد لبخندی زدم ولی صبر کن ببینم اون چجوری کنار پنجرمه درحالی که جایی برای نشستن نیست. گوشیم رو برداشتم تا ازش عکس بگیرم،با روشن کردن چراغخواب کنار تختم خواستم ازش عکسی بگیرم که با صحنه ای که دیدم از ترس خشکم زد ___________________ با دیدن شخصی که روی صندلیه وسط اتاق بود اشک تو چشمام حلقه زد و چونم از ترس و ناراحتی لرزید.حس میکردم قلبم از ناراحتی مچاله شد. با چشمایه اشکی به هیونگ نگاه کردم کسی که بیشتر از هرکسی تو دنیام بهش اعتماد داشتم ولی الان با دستایه خونی داشت میومد سمتم ___________________ یونجی: باور اینکه یونگی کوچولوم گمشده بود و دیگه برنمیگشت اشکی تو چشمام حلقه زد. حتی فکرشم نمیکردم شیطانی که زندگی برادر کوچولوم رو جهنم کرده بود کسی بود که خودم با دستایه خودم اورده بودمش تو خانوادمون. genre:Criminal,angst,smut,Bdsm,psychologic Couple:taekookgi,secret هشدار:این فنفیکشن شامل صحنه هایی از تجاوز و ادمخواری و قتل هست اگه دوست ندارین نخونین:)
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 by Ladykim--
41 parts Ongoing
-چرا اجازه نمیدی به سیگار لب بزنم؟ _چون نمیخوام به چیزی جز من معتاد شی. ✡⟷✧⟷✡ اون مَردِ تنها برای من حکمِ اکسیژن رو داشت،کنارِش نفس میکشیدم، یادم میرفت چه گذشته ی بی معنی ای داشتم، ریه هام پر میشد از عطرِ همیشگی‌ش"همون سیگارِ قهوه ای،همونکه هرزگاهی بهش حسادت میکردم، چرا باید اینقدر خوش شانس میبود که بین لبهای تهیونگ جا خوش میکرد؟ اونجا متعلق به زبونِ من بود!"هر چند، هنوز هم دوست داشتم بین لبهای معشوقه‌م ببینمش، وقتی دودِ سیگار رو ازبین لبهای نم‌دارِش به بیرون دعوت میکرد، قلبِ من یک تپش رو جا می انداخت،حتی سیگار کشیدنش هم پرجذبه و مسخ کننده بود، حتی اون دودِ خوش شانس هم وقتی از بین لبهای رییس کیم خارج میشد توی هوا به رقص در میومد! ᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒᚒ 🖤کاپلها : تهکوک(اصلی)_چانبک_جونگمین 🤍نویسنده: لی‌لی(--ladykim) 🖤ژانر: رمنس.درام.جنایی 🖤محدودیت سنی : 18+ چنل تلگرامِ فیکشن:Aezraelschild@ #vkook #taekook #chanbaek #kai #jimin #mafia #police #lisa #rose #chaelisa
Shine in the dark by haniehislamy
35 parts Ongoing
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، اسمات ، انمیز تو لاورز ، تراژدی ، انگست (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخشه! ] نویسنده : هانا
You may also like
Slide 1 of 10
Cinderella with black shoes cover
Technicolor Beat cover
𝐎𝐰𝐧𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐎𝐛𝐞𝐲 {𝐯𝐤} cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
stalker|kookmin cover
𝐀𝐞𝐳𝐫𝐚𝐞𝐥'𝐬 𝐂𝐡𝐢𝐥𝐝 cover
کتابخانه‌ی آتوسا📚 cover
My pink boy [ Yoonmin ] cover
Shine in the dark cover
love case  cover

Cinderella with black shoes

4 parts Ongoing

همیشه احساس میکردم یکی داره نگاهم میکنه. سعی کردم به این احساس توجهی نکنم،فکر میکردم توهمی بیش نیست ولی با چیزی که امروز تو اتاقم پیدا کرده بودم شکم به یقین تبدیل شد. __________________ با دیدن جغدی که این مدت همش پشت پنجره ی اتاقم میومد لبخندی زدم ولی صبر کن ببینم اون چجوری کنار پنجرمه درحالی که جایی برای نشستن نیست. گوشیم رو برداشتم تا ازش عکس بگیرم،با روشن کردن چراغخواب کنار تختم خواستم ازش عکسی بگیرم که با صحنه ای که دیدم از ترس خشکم زد ___________________ با دیدن شخصی که روی صندلیه وسط اتاق بود اشک تو چشمام حلقه زد و چونم از ترس و ناراحتی لرزید.حس میکردم قلبم از ناراحتی مچاله شد. با چشمایه اشکی به هیونگ نگاه کردم کسی که بیشتر از هرکسی تو دنیام بهش اعتماد داشتم ولی الان با دستایه خونی داشت میومد سمتم ___________________ یونجی: باور اینکه یونگی کوچولوم گمشده بود و دیگه برنمیگشت اشکی تو چشمام حلقه زد. حتی فکرشم نمیکردم شیطانی که زندگی برادر کوچولوم رو جهنم کرده بود کسی بود که خودم با دستایه خودم اورده بودمش تو خانوادمون. genre:Criminal,angst,smut,Bdsm,psychologic Couple:taekookgi,secret هشدار:این فنفیکشن شامل صحنه هایی از تجاوز و ادمخواری و قتل هست اگه دوست ندارین نخونین:)