⚜ Kingdom Of Blood🩸⚜ . . . صدای بم و مردونه ی والاروس توی سالن پیچید... نیشخندی زد : -به عمارت والاروس خوش اومدید.. طعمه های تازه وارد...! جین یونگ که تا اون لحظه ساکت به روبروش خیره شده بود، با حرف و صدای والاروس، سرشو بلند کرد و به تاریکی ای نگاه کرد که صدا از اونجا میومد.. کلماتی که والاروس به زبون آورده بود اجازه ی دقت کردن به صداش رو، به جین یونگ نداد..! -طعمه؟!.... ••••••••••••••••••••••••••••• جین سریع نگاهشو گرفت و سرشو انداخت پایین.. دقیقا سینه ش داشت مثل همون پسرهی توی فیلم، تند تند بالا پایین میشد.. دستشو گذاشت رو قلبش... صحنه ای که دیده بود به سرعت از جلوی چشماش میگذشت... صحنه ای که یه پسر دیگه به اون پسر حمله کرد و شروع به فرو کردن دندوناش با بی رحمیه تمام توی رگ گردنش کرد.. و پاشیدن خون توی صورت جفتشون... و صدای جیغ و فریاد اون پسر که طبیعتا از درد بود... "-وای..خدایا..این دیگه چه بلاییه.. این دیگه چیه..این.. حتی از مردن هم دردناک..تره..." لباشو روهم محکم فشار داد تا لرزش کمشون از ترس رو پنهون کنه.. اصلا توی حالی نبود که بخواد اطرافشو چک کنه تا ببینه بقیه به چه روزی افتادن!... ••••••••••••••••••••••••••••• با تو دهنی ای که از یونگجه خورد، بهت زده حرفشو قطع کرد.. لباش از