Ghost Of You [Muke]
  • Leituras 1,786
  • Votos 577
  • Capítulos 14
Inscreva-se para adicionar Ghost Of You [Muke] à sua biblioteca e receber atualizações
ou
#55sos
Diretrizes de Conteúdo
Talvez você também goste
یتیم خانه , de user20576447
52 capítulos Em andamento
کامل شده یتیم خانه کاپل : ووسان ، سونگجونگ ، یونگی ، جونگسانگ ژانر: BDSM سونگهوا آهی کشید:یه کار کن نتونم بشینم... میخوام تا چند روز وقتی میشینم درد بکشم. فشار دست هونگ جونگ به موهای سونگهوا بیشتر شد :باشه آقای کیم میدونم چیکار کنم. چرخید که صورتش روبه روی صورت هونگ جونگ قرار گرفت، لباشو روی لبای مرد گذاشت و شروع کرد به بوسیدن، لباش آروم روی لبای هونگ جونگ حرکت می‌کرد و موهاش هنوزم توی مشت هونگ جونگ بود :دوستت دارم. هونگ جونگ به خودش اومد، عقب کشید و از سونگهوا کمی فاصله گرفت، نفس نفس میزد... به شدت عصبانی بود... نه از سونگهوا از خودش... هونگ جونگ از خودش عصبانی بود چون داشت لذت می‌برد از این بوسه، دستش بلند شد و با ضرب توی صورت سونگهوا نشست :حالا نشونت میدم. بار دیگه سونگهوا رو به شکم خوابوند، ترکه رو برداشت و بی وقفه شروع کرد به زدنش... ترکه رو محکم روی باسن سونگهوا میزد و باسن کبود پسر رو زخم می‌کرد. این سونگ با لبخند به سان نگاه می‌کرد :میتونم بپرسم که شما وویونگ رو کجا دیدین آقای چوی. سان هیجان زیادی داشت، قرار بود لیتلی رو داشته باشه که همه جوره استایلش بود :از طریق دوست وکیلم... وکیل خانم کیم میس سونگهوا شی. در اتاق باز شد و گیون سوک در حالی که دست وویونگ رو توی دست داشت داخل اتاق شد، سر سان سریع به سم
Talvez você também goste
Slide 1 of 10
The Insider cover
MATCHING MIRRORS  cover
•• Supreme ••  cover
Your eyes tell || VK || Completed cover
Hyunlix. cover
ᬊ𝐑𝐞𝐬𝐭 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 cover
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ cover
یتیم خانه  cover
MALABISS(chanlix) cover
my idol is my SON (chanho) cover

The Insider

16 capítulos Em andamento

ژانر : اسمات - درام - BDSM - ددی کینک - رازآلود کاپل‌ اصلی : چانلیکس- مینسونگ دستش رو بر روی نقاشی مورد علاقش نوازش وار حرکت داد - این ردهای بنفش و قرمز روی بدنت من رو دیوونه میکنه موهای پسر رو اسیر مشتش کرد و سرش رو بالا کشید تا به آینه نگاه کنه صدای نفس نفس زدن و ناله‌های دردناک پسر گوشش رو نوازش میکرد - به خودت نگاه کن هرزه سر شلاق رو آروم روی زخم‌ها و کبودی‌ها حرکت داد و با تحکم کنار گوشش زمزمه کرد و ادامه داد - من خالق این نقاشی فوق‌العاده روی بدنتم بند بند وجودت اسیر منه و من جوری که بخوام بازی میدمش پسر کوچیکتر محو تصویر توی آینه بود از این همه تحقیر باید لذت میبرد؟؟؟