نقل هایی از بزرگان
  • Reads 750
  • Votes 87
  • Parts 6
Sign up to add نقل هایی از بزرگان to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
پیرانا/Piranha by MarjanFaridi
7 parts Ongoing Mature
من نه در آغوش مادری مهری دیدم، نه در چشمان پدرم عشقی. من هرگز عروسکی را لمس نکردم، من حتی مزه‌ی آغوز مادرم را نچشیدم. آنچه از من ساختند، شبیه به انسان نبود چرا که آن‌ها هم انسان نبودند؛ من پاشنه بلند هایم را، تنها در میهمانی‌هایی می‌پوشیدم که در امتداد شب صدای اسلحه از صدای موسیقی بلند‌تر باشد. آنچه از من ساختند، و آنچه هستم‌. زیادی دردناک است. پس این قصه، قرار است داستان دردناکی برای من و داستان متفاوتی برای تو باشد. کالیفورنیا، 17 نوامبر_ساعت: 09:08 _اسمت چی بود؟ پشت سر مرد، به آرامی قدم برمی‌داشتم: _شماره شانزده. از پله‌ها بالا می‌رفت، پشت سرش خیره به شانه‌های پهنش، حرکت می‌کردم: _تو کدوم اتحادیه‌ی مثلث بودی؟ نفس عمیقی کشیدم، نگاه خیره و کنجکاوم به اطراف بود: _اتحادیه‌ی سِری روسیه، بخش کورتکس. وارد راهروی طویل و سفید‌رنگی شدیم که کف‌پوش و دیواره‌ها از آینه تشکیل شده بود. از آینه استفاده می‌کردند تا به همه‌جا دید داشته‌باشند، مخصوصاً پشت سرشان! _رشته‌های شاخصت چی بوده؟ همچنان مستقیم به سرشانه‌هایش زل‌زده‌بودم. _پزشکی. سر تکان داد؛ انتهای راهرو مقابل درب سفید‌رنگ ایستاد. به دوربین بالای سرش زل زد، چراغ سبز روی دستگیره‌ی در نمایان شد. در که باز شد، پشت سرش وارد راهروی بعدی شدم. _چند سال
𝑭𝒂𝒕𝒆 𝑶𝒇 𝑳𝒐𝒗𝒆  ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓ by Oyun1485
60 parts Complete
[سرنوشت عشق | Fate Of Love] Genre : Romance, Slice of life Writer : Oyun EXO : Sehun , Luhan , Chanyeol , Yixing , Jongin , Baekhyun , Junmyeon TWICE : Tzuyu , Mina , Nayeon , Jihyo , Sana. : عشق دوم... [ این عشقِ خاصیه اینطور فکر نمیکنی؟! عشق دوم تونسته باعث بشه بعد از یه شکست دوباره به عشق ایمان بیاری... تونسته باعث بشه تو دوباره عاشقی کنی اونم درست وقتی که فکر میکردی دیگه هیچ فرصتی برای عشق وجود نداره... عشق دوم باارزش‌تر از عشق اول و قوی‌تره...این چیزیه که من بهش ایمان دارم... میخوام بگم...قبولش کنی یا نه... عشق دوم درست تو لحظه‌ی شروع... اولین عشق رو شکست میده] : شاید حق با تو باشه...اما عشق اول [اون هرگز فراموشم نمیکنه. اون نمیتونه وقتی برای اولین بار قلبش با دیدن چشمای کسی تند تپید رو فراموش کنه... اون اولین بوسه ای که تجربه کرد رو فراموش نمیکنه... اولین آغوش عاشقانه... اولین بارها فراموش نمیشن. میخوای برای داشتن کسی تلاش کنی که اولین بارهای زیادی رو باهاش از دست دادی؟] #1 Lay #1 اکسو #1 لی
You may also like
Slide 1 of 10
پیرانا/Piranha cover
آیا می‌دانستید؟... cover
𝕾𝖙𝖆𝖗𝖙 𝖆𝖓 𝖊�𝖓𝖉  cover
its my baby 🐺🍼 ( Kookv ) cover
𝙏𝙝𝙚 𝙗𝙚𝙣𝙚𝙛𝙞𝙩𝙨 𝙤𝙛 𝙨𝙪𝙞𝙘𝙞𝙙𝙚 cover
It's me KAROL [ZAYN] cover
crush cover
Last Winter cover
different worlds cover
𝑭𝒂𝒕𝒆 𝑶𝒇 𝑳𝒐𝒗𝒆  ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ✓ cover

پیرانا/Piranha

7 parts Ongoing Mature

من نه در آغوش مادری مهری دیدم، نه در چشمان پدرم عشقی. من هرگز عروسکی را لمس نکردم، من حتی مزه‌ی آغوز مادرم را نچشیدم. آنچه از من ساختند، شبیه به انسان نبود چرا که آن‌ها هم انسان نبودند؛ من پاشنه بلند هایم را، تنها در میهمانی‌هایی می‌پوشیدم که در امتداد شب صدای اسلحه از صدای موسیقی بلند‌تر باشد. آنچه از من ساختند، و آنچه هستم‌. زیادی دردناک است. پس این قصه، قرار است داستان دردناکی برای من و داستان متفاوتی برای تو باشد. کالیفورنیا، 17 نوامبر_ساعت: 09:08 _اسمت چی بود؟ پشت سر مرد، به آرامی قدم برمی‌داشتم: _شماره شانزده. از پله‌ها بالا می‌رفت، پشت سرش خیره به شانه‌های پهنش، حرکت می‌کردم: _تو کدوم اتحادیه‌ی مثلث بودی؟ نفس عمیقی کشیدم، نگاه خیره و کنجکاوم به اطراف بود: _اتحادیه‌ی سِری روسیه، بخش کورتکس. وارد راهروی طویل و سفید‌رنگی شدیم که کف‌پوش و دیواره‌ها از آینه تشکیل شده بود. از آینه استفاده می‌کردند تا به همه‌جا دید داشته‌باشند، مخصوصاً پشت سرشان! _رشته‌های شاخصت چی بوده؟ همچنان مستقیم به سرشانه‌هایش زل‌زده‌بودم. _پزشکی. سر تکان داد؛ انتهای راهرو مقابل درب سفید‌رنگ ایستاد. به دوربین بالای سرش زل زد، چراغ سبز روی دستگیره‌ی در نمایان شد. در که باز شد، پشت سرش وارد راهروی بعدی شدم. _چند سال