▪︎Dark Light [1]▪︎
  • LECTURES 23,730
  • Votes 5,117
  • Parties 39
  • LECTURES 23,730
  • Votes 5,117
  • Parties 39
Terminé, Publié initialement janv. 15, 2021
Contenu pour adultes
▪︎نور تاریک▪︎[کامل شده]
شما میگین گذشته آدما چقدر مهمه؟
هیچی..!
این جوابتون اشتباه محضه، چون این گذشته آدماس که آیندشون رو میسازه...
مثل شیائو ژان، پسری با چشمای هلالی و لبخندای درخشان که هیچکس نمیتونست تصور کنه همچین گذشته تاریک و مبهمی داره. گذشته ای هرچند فراموش شده که روی آینده سایه انداخته بود.. سایه ای از جنس خون و انتقام...

.....

کاپل: ییژان
ژانر: مدرسه‌ای، جنایی، رومنس، درام
روزهای آپ: کامل شده
نویسنده: هیرا
Tous Droits Réservés
Inscrivez-vous pour ajouter ▪︎Dark Light [1]▪︎ à votre bibliothèque et recevoir les mises à jour
ou
Directives de Contenu
Vous aimerez aussi
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه, écrit par Supernatural313
12 chapitres Terminé
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 L⚽VE : +درسته که ما پایان قشنگی نداشتیم؛ اما داستان قشنگی داشتیم... و همین برای فراموش نکردنت کافیه... نمیدونم کجایی، چیکار می‌کنی، حالت چه طوره... ولی دوست دارم همیشه برات بهترین باشه.... یادته ما باهم چه قدر برای رویاهامون تلاش می‌کردیم؟ یادته چه قدر راجع به زندگی گپ می‌زدیم؟ حالا سرنوشت اینطوری رقم خورد که از هم جدا باشیم، امیدوارم به رویاهات و آرزو هات برسی:) تولدت مبارک...|۵اوت۲۰۱۹ #S_M_H : خطا... صدای سوت داور و نگاه آلوده به اخم بازیکن ها به سمت شماره هفت، بازیکن خط دفاع وانگ ییبو : ییبو هیچ معلومه چند وقته چت شده؟ رفیق چهارساله‌اش با نگرانی و درحالی که دست بر شانه او گذاشته بود و پرسید نگاه ییبو اما به اطراف! گویا زمین به دور سرش می‌چرخید و همه چیز را به محوی می‌رفت همه چیز به جز مربی جدید! او را چه شده بود جز عشق؟ عشقی که با گذشت چهار سال هنوز در کنج قفسه‌ی سینه‌اش می‌تپید، عشقی که هیچ‌گاه جسارت بیان‌اش را پیدا نکرد آخر او همیشه خط دفاع بازی می‌کرد نه حمله! از دور عاشق شد و پیش از آنکه جسارتی در دل بکارد عشق‌اش را در ازدحام شهر گم کرده بود؛ او از آن جا رفته بود، رفته بود و اما حالا...او اینجا بود! اینقدر نزدیک... ⚽ چند شات همراه من بشوش همراه عشقی درمیان زمین چمن فوتبال
✧HOME✧, écrit par timi_vkook
43 chapitres En cours d'écriture
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
Vous aimerez aussi
Slide 1 of 20
Can You Hold Me? cover
عشق زرد  cover
15 minutes extra time : پانزده دقیقه وقت اضافه cover
Doll [ Yizhan ] cover
𝑻𝒉𝒆 𝑪𝒉𝒂𝒓𝒎𝒆𝒓༄𓅓 cover
Before you (I thought I had it all) | Kookv cover
avarice  cover
مدیر مهربون مدرسه ما cover
𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐎𝐃𝐅𝐀𝐓𝐇𝐄𝐑 𝐒𝟏, 𝟐 cover
Dancing wiht devil cover
professor (پروفسور) cover
HINATA_روبه خورشید(پایان یافته)  cover
༶ 𝙄'𝙢 𝙩𝙝𝙚 𝙂𝙤𝙣𝙜, 𝙔𝙤𝙪'𝙧𝙚 𝙩𝙝𝙚 𝙎𝙝𝙤𝙪 ༶ cover
✧HOME✧ cover
promise cover
MANHWA S1(bjyx)✔️ cover
🤍𝓑𝒍𝒂𝒄𝒌 𝒂𝒏𝒅 𝓦𝒉𝒊𝒕𝒆🖤 cover
🔥under the skin of the city🔥 cover
Our New Boy | TaeJinKook cover
Freedom of exile  cover

Can You Hold Me?

30 chapitres En cours d'écriture

خلاصه: ییبو و ژان با هم نامزد بودن... ولی ییبو به خاطر یه امگای دیگه نامزدی‌شون رو بهم می‌زنه و قلب ژان رو می‌شکنه... و حالا بعد از چند سال دوباره همو ملاقات می‌کنن... ژانر: امگاورس، درام، عاشقانه، اسلایس آف لایف کاپل: ییژان