𝐓𝐡𝐚𝐭 𝐬𝐧𝐨𝐰𝐲 𝐝𝐚𝐲
  • Reads 717
  • Votes 147
  • Parts 1
  • Reads 717
  • Votes 147
  • Parts 1
Complete, First published Jan 18, 2021
Mature
𝓞𝓷𝓮𝓼𝓱𝓸𝓽
𝓝𝓪𝓶𝓮: 𝓣𝓱𝓪𝓽 𝓼𝓷𝓸𝔀𝔂 𝓭𝓪𝔂 
𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: 𝓒𝓱𝓪𝓷𝓫𝓪𝓮𝓴 
𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: 𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷𝓬𝓮, 𝓢𝓶𝓾𝓽

𝓢𝓾𝓶𝓶𝓮𝓻𝔂:
_پارسال یه همچین روزی توی هوای سرد زمستون داشتم از حیاط دانشگاه رد میشدم که صدایی توجه م رو جلب کرد...سمت صدا که رفتم یه فرشته داشت توی برفا راه میرفت و زیر لب چیزایی میخوند. 

با پاهاش برفا رو کنار میزد و آروم قدم برمیداشت انقدر محوش شده بودم که نفهمیدم داره منو کجا میبره! به خودم که اومدم جلوش ایستاده بودم و توی کتابخونه ای که اون فرشته کتابدارش بود عضو شده بودم! 

از اون روز به بعد اون فرشته همه چیزم شده بود! به امید اون میرفتم دانشگاه و همه ش حواسم بود کسی اذیتش نکنه،بهش نزدیک نشه، غذاشو خوب بخوره،تو سرما نمونه و آرزو میکردم که دلش رو به کسی نبازه! 

بعد از دانشگاه زود تر از خودش جلوی کتابخونه مینشستم تا بیاد و اون در کوفتی رو باز کنه تا از پشت کتاب هام دیدش بزنم! 

وقتی لبخند میزنه و یا برای دقت اخم میکنه دلم براش قنج میرفت ولی نمیتونستم برم جلو و بچلونمش...
All Rights Reserved
Sign up to add 𝐓𝐡𝐚𝐭 𝐬𝐧𝐨𝐰𝐲 𝐝𝐚𝐲 to your library and receive updates
or
Content Guidelines
You may also like
⋅⋄⋅ᣟsLᴀVᴇᣟ⋅⋄⋅ by Melisamomo
19 parts Ongoing Mature
ᴄᴏᴜᴘʟᴇs: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋᣟ ᴋʀɪsʜᴏᣟ ᴋᴀɪsᴏᴏᣟ ɢᴇɴʀᴇ: ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇᣟ sᴍᴜᴛᣟ ᴀɴɢsᴛᣟ ᴍᴘʀᴇɢᣟ ғᴀɴᴛᴀsʏᣟ ғɪᴠᴇsᴏᴍᴇ|ᴋʜ ʷʳⁱᵗᵉʳ ִֶָ ᴀᴊᴜᴍᴍᴀ ᴡɪɴᰔᩚ ______ "از بدو تولد، تو گوشش خونده بودن که امگاها ضعیفن، لایق احترام نیستن، اونا فقط برای رفع نیازمندی‌های آلفاها و تولیدمثل بوجود اومدن. اما اون حرف‌ها، فقط سرابی بود که چانیول تو اوج تشنگی، توی بیابون بزرگ زندگیش میدید. اون‌ها سراب بودن، چرا؟ چون یکی از آلفاهای قدرتمندی که همه ازش حرف می‌زدن، حالا برده‌ی یک امگا بود. - تاحالا طعم اسلیک رو چشیدی؟ شنیدم آلفاها طعمش رو دوست دارن." _____ "تنها گناه‌ش این بود که با نماد یه اژدها روی بدنش بدنیا اومد. نمادی که متعلق به خاندان بزرگ و نامدار وو بود. خاندانی با چهار وارث، که هر کدومشون دنیایی متفاوت از دیگری بودن و جونمیون مجبور بود هر لحظه از عمرش رو تو یکی از اون دنیاها بگذرونه. - مرگ انتخاب قشنگی بنظر می‌رسه. - برده‌ها حق انتخاب ندارن." _____ "جونگین فقط یکم تنوع می‌خواست تا زندگیش از یکنواختی بیرون بیاد؛ نه یه امگای عصا قورت داده. - نمی‌تونم یه بچه رو بعنوان جفت قبول کنم."
You may also like
Slide 1 of 10
my sweet mistake cover
⋅⋄⋅ᣟsLᴀVᴇᣟ⋅⋄⋅ cover
One-shots and multi-shots cover
I WISH - HopeMin - COMPLETED  cover
The Gym cover
BLOOD MONEY ( vkook ) cover
𝐃𝐚𝐧𝐜𝐢𝐧𝐠 𝐈𝐧 𝐓𝐡𝐞 𝐃𝐚𝐫𝐤 cover
Incomplete wish (KooKV) cover
MONGOLIA BUTTERFLY (kookv) cover
┎HETERO┒ cover

my sweet mistake

30 parts Ongoing

کاپل اصلی : چانبک♥️ فیکشن:""اشتباه شیرین من""🌙 Vampire 🧛‍♂️ (در حال آپ)💫 #chanbaek🌈 🕤🕙🕦‏ گاهی با خودم فکر می‌کنم، حتی اگه نمی‌شناختمت هم، حالا دلتنگِ تو بودم. اگه باهات قدم نزده بودم شاید هیچوقت خودمو نمیشناختم شاید من شیطان باشم ولی تو ، تو پاک ترین موجودی هستی که میتونست روی این کره ی خاکی وجود داشته باشه تو فرشته منی و من هرجور شده تو رو برای خودم میخوام من خودخواهم ، در مورد تو نمیشه خودخواه نبود 🕛🕓🕞 بچه ها من اولین بارمه دارم مینویسم میدونم خیلی عالی نیست ولی خوشحال میشم بخونیدش❣💫