platform 9¾ [Completed]
  • Reads 8,152
  • Votes 2,119
  • Parts 14
  • Reads 8,152
  • Votes 2,119
  • Parts 14
Complete, First published Jan 29, 2021
-اون دیروز توی این عکس بود ولی امروز رفته...
+چه انتظاری داری فکر کردی می‌تونه تمام روز اینجا بمونه ؟
-ولی توی دنیای انسان های عادی هیچ کس از توی عکس فرار نمیکنه...

❙❚ ❙❙❚❚  ❚❙❙ 

‹ هاگوراتز › ، مدرسه سحر و جادو، جایی که بهترین پروفسور ها از جادوآموز هاشون بهترین ساحره و جادوگر ها رو میسازن‌. 
و پارک جیمین، جادوآموز سال اولی که حتی فکرش رو هم نمیکرد، بین سکوهای قطار شماره 9 و 10، 
یک سکوی مخفی به اسم سکوی ¾9 وجود داشته باشه !

↵ فن فیکشن یونمین

Story Ranking //
# 1 Wizard 
#‌‌‌ 2 Harry Potter
# 4 School life
# 4 Yoonmin
All Rights Reserved
Sign up to add platform 9¾ [Completed] to your library and receive updates
or
#476persian
Content Guidelines
You may also like
نحسی(ویکوکمین) by poke_r833
46 parts Ongoing
تهیونگ ( برادر ناتنی جیمین )و دوستاش(بقیه اعضا) اعتقاد دارن جیمین خیلی نحسه و باید بمیره برای همین خیلی اذیتش میکنن. بنظرتون جیمینِ مهربونمون میتونه هیونگشو ول کنه و فرار کنه درحالی که دلش برای لبخند مستطیلی هیونگش تنگ شده؟ یا با همه سختیا کنار میاد و تلاش میکنه تا دوباره هیونگشو خوشحال ببینه؟ کاپل: ویکوکمین_نامجین-سپ زمان آپ: هفته ای دو پارت(شاید بیشتر بستگی داره) بخشی از فیک: با ذوق به ماشین تهیونگ هیونگ که تازه خریده بودش زل زدم واو قشنگ ترین ماشینش همینه با خوشحالی برگشتم سمتش و بدون اینکه حواسم باشه هیونگ از من بدش میاد دستامو دورش حلقه کردمو گفتم: _وای ته این خیلی خوبه تو با زحمت تونستی این پول هارو به دست بیاری بهت افتخار میکنم هیونگی، تو مورد علاقه ترین منی لطفا منو ببر با ماشینت دور بزنیم توقع داشتم دست ته دورم حلقه بشه و بهم بگه((باشه موچی کوچولوی ته ))ولی اون محکم منو هل داد و با صدایی که از عصبانیت میلرزید گفت: _توی لعنتی چطور جرات میکنی به من دست بزنی و منو ته صدا کنی هان؟! توی احمق فکر میکنی اجازه میدم سوار ماشینم بشی و اونو کثیف کنی؟! با بغض لب زدم: _ولی تهیونگ من بچه نیستم که ماشینتو کثیف کنم ____ خوشحال میشم سر بزنید به هردوتا فیکام
گربه عروسکی(تکمیل شده) by ZahraAmini4
27 parts Ongoing
هر شب به خاطر اون عوضی از درد به خودش می پیچید. اون بی رحم هر شب با تمام توانش بهش تجاوز میکرد. تعجب کرده بود که چرا تا الان از اون بچه ای نداره. ولی این چند روز حالش تغییر کرده بود و ترس و استرس تمام وجودش را گرفته بود . صبح ها حالت تهوع داشت و دلش درد می کرد. *** - قول میدم آبنبات قوله قوله! فقط نزار اون چشای خوشگلت با اشک سرخ بشن! جین خواهش می کنم انقدر گریه نکن! التماست می کنم! نمی تونم اینجور گریه کردنتو ببینم! دونه های مرواریدی اشک از گونه هاش پایین می یومد. انگار دیگه کنترلی روشون نداشت. دلش می خواست همینجور تا صبح تو بغل عشقش گریه کنه تا خالی بشه! *** بعد رو به تهیونگ کرد و گفت: راه بیوفت به سمت خونه ارباب هوسوک! تهیونگ چشمی گفت و راه افتاد اما بدای یک عمر گذشت. چرا دقیقا اون لحظه که به هوسوک پناه آورده بود باید این اتفاق می افتاد؟ *** - یه نگا به شلوارت بنداز! غرقه خونه! مقتعت دوباره زخم شده! اصلا دردشو حس می کنی؟ یونگی تنها سکوت کرد. آخه حرفی برای گفتن نداشت. جیمین نگران یونگی بود.‌ با وجود جای شلاق ها روی تنش اونو بلند کرده بود.
You may also like
Slide 1 of 10
•| The world before me & U |• :  °| جهان قبل از من و تو |°  cover
The Movies cover
نحسی(ویکوکمین) cover
「Dear Jimini 」ᴘᴇʀ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛɪᴏɴ' cover
Yoonmin Summer Package cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
گربه عروسکی(تکمیل شده) cover
🔞Mind🔞[Yoonmin] cover
Our Big Secrets | Yoonmin, Moonsun, chanrose cover
پرسه در نیمه شب cover

•| The world before me & U |• : °| جهان قبل از من و تو |°

35 parts Complete

فنفیکشن "جهان قبل از من و تو " ____________ شاید روزی اسم شیطان ب معنای"خوش قلب ترین موجود جهان" بود...وای بر ما انسان ها، ک چ بر سر قلب پاک شیطان اوردیم ... :) ‌____________ شیطان موجود خوش قبل و پاک و مهربونی ک بهترین دوست و همدم خدا بود، در کنار خدا توی بهشت ب کار انسان ها و باقیه موجودات نظاره میکرد...قدرتش رو از خدا میگرفت و ب انسان ها خوبی میکرد... چی میشه اگر شیطان از یکنواخت بودن زندگیش در کنار بهترین دوستش خدا ، خسته بشه و با درخواست کردن به خدا با شکل پسری بنام کیم سوکجین روی زمین ظاهر بشه؟ چی میشه اگر عاشق بشه ؟؟ایا این عشق با تمام سختی هاش تا اخرش باقی خواهد موند؟ :) _____________ کاپل: NamJin ژانر: کمی تخیلی، رومنس، کمی poetry ، BL « Sad End :) » نویسنده : ShinyArmyOT7 (فنفیک کامل شده هست ^-^ )