call me daddy please ( minheon / joohyuk )
  • přečtení 2,599
  • Hlasy 390
  • Části 14
  • přečtení 2,599
  • Hlasy 390
  • Části 14
Dokončeno, poprvé publikováno úno 01, 2021
Pro dospělé
«لطفا ددی صدام کن»

...
"سلام..خوش اومدی..بیبی"یه لبخند پهناور روی صورت مینهیوک بود. جوهان بخاطر اون همه درخشندگی احساس می کرد چشم هاش آسیب دیده.
...
"اگه الان تنها بودیم انقدر اون لبای سکسیتو میبوسیدم که کبود بشه..چرا انقدر خوب گفتی ددی؟" و با ذوق 
ادامه داد: "بازم بگو..من میخوام ددیت باشم..باید از این به بعد فقط ددی صدام بزنی."
...
#1 IN JOOHEON (24/2)
Všechna práva vyhrazena
Zaregistrujte se a přidejte call me daddy please ( minheon / joohyuk ) do své knihovny a dostávat aktualizace
or
Pokyny k obsahu
Taky se ti může líbit
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK od thshsam
Části: 38 Průběžné
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Ọkara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود تهیونگ قدمی به عقب برمی‌دارد، انگار که تازه هوا برایش سنگین شده. چشمان نقره‌ای‌اش روی گوشی توی دست جونگ کوک ثابت می‌ماند، پیام هنوز روی صفحه روشن است: "محل اختفاشو پیدا کردم. امشب کارشو تموم می‌کنیم." نفسش را بیرون می‌دهد، اما این‌بار نه از آرامش، بلکه از خنجری که توی قلبش فرو رفته. نگاهش را بالا می‌آورد و به کوک خیره می‌شود. "پس این بودی تو؟ شکارچی؟" جونگ کوک هیچ‌چیز نمی‌گوید. نمی‌تواند. فقط دهانش باز و بسته می‌شود، انگار که دنبال کلمه‌ای برای نجات خودش باشد. تهیونگ پوزخند می‌زند. "لعنتی... می‌دونی خنده‌دار چیه؟ یه جایی تو این بازی لعنتی، واقعا فکر کردم شاید... شاید واقعیه." صدایش آرام است، ولی توی هر کلمه‌اش یک دنیا شکسته‌شدن موج می‌زند. جونگ کوک یک قدم جلو می‌آید. "اجازه بده توضیح بدم، این اون چیزی نیست که فکر می‌کنی."
H568 [L.S] od darkblue_94
Části: 61 Dokončeno
[Completed] سرفه های پی در پی امونشو بریده بود و حتی نمیتونست درست نفس بکشه.ربات های خالی از احساسی که توی روپوشای سفید، اسم دکتر رو به یدک میکشیدن دور تا دور اون مکعب فلزی ایستاده بودن و منتظر جواب آزمایشی بودن که درحال انجام بود. قطره های ریزو درشت عرق روی صورتش به چشم میخورد و حس میکرد که تمام محتویات معده ی خالیش داره برمیگرده.به جلو خم شد و جریان پر فشار خونو حس کرد که داشت روی صورتش میدوئید و توی چشماش متمرکز میشد. هیچ کدوم از اون ادم اهنی های روبه روش جوابشو ندادن‌.همه چیز براش غیر قابل تحمل شده بود و فریاد های دردمندش توی اون مکعب فلزی سرد ، پژواک پیدا میکرد و کسی جوابشو نمیداد. دندوناشو روهم فشار میداد و فکش قفل شده بود.قطره اشکی از چشمای اون پسر سر خورد و همه غیر از خودش متوجه شدن که سرخی خون داره روی صورتش سر میخوره و ردی به جا میذاره. از درد داد فریاد زد و بیشتر توی خودش جمع شد.هربار که سرفه میکرد ، بیشتر حس میکرد که نمیتونه نفس بکشه. تا اینکه همه ی محتویات معدشو بالا اورد و وقتی چشماشو باز کرد رنگ جیغ خون رو دید که با سفیدی ملحفه تختش ،تضاد داشت. صدای ضربان قلبی که هر لحظه توی گوشاش ضعیف تر میشد و دیدی که که تار از همیشه بود ، یه چیز رو ثابت میکرد. _قربان بیمار ایست قلبی کرد.
Taky se ti může líbit
Slide 1 of 10
Dear Stiles cover
BCL Project (Sodier boy X Castiel) cover
Mad wolf | kookv cover
𝑴𝒚 𝒘𝒆𝒓𝒆𝒘𝒐𝒍𝒇 𝒅𝒂𝒅𝒅𝒊𝒆𝒔🐺🪽 cover
^^LeMOn CAndy^^ cover
Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOK cover
H568 [L.S] cover
سقوط|| fall cover
جيتني مثل الشروق اللي محى عتم الليالي cover
Sweet Gambling💲 cover

Dear Stiles

Části: 9 Dokončeno

ترجمه فن فیک کوتاه Dear Stiles ؛ اعضای پک برای استایلز نامه می‌نویسن Translator: Niayesh Cover: Niou_goodi ترجیحا تا آخر فصل سه تین ولفو ببینین بعد این فف رو بخونین:)