Pansy's plan {Persian Translation}
  • Reads 12,855
  • Votes 1,867
  • Parts 6
  • Reads 12,855
  • Votes 1,867
  • Parts 6
Complete, First published Feb 05, 2021
[Completed]

پنسی توی سال هشتم به هرماینی نزدیک میشه و بخاطر همه کارهایی که این چندساله کرده عذرخواهی میکنه و اون ها یه نقشه میکشن تا هری و دراکو رو بهم برسونن.

Credit to: @_BeccaMae
All Rights Reserved
Sign up to add Pansy's plan {Persian Translation} to your library and receive updates
or
#3dracomalfoy
Content Guidelines
You may also like
flowers on my skin|drary by _sev_iiin
25 parts Complete
"نتونستم جلوش رو بگیرم، اولش مثل یک دانه ی کوچیک توی قلبم نشست و بعد بزرگ شد، با بزرگ شدنش کنترل و پنهان کردنش هم سخت تر شد، بعد مثل یک شاخه ی بزرگ و قوی کل من رو احاطه کرد و من فقط-فقط نتونستم جلوش رو بگیرم." دریکو دستش که هنوز روی شانه هری بود را به سمت صورتش آورد.چانه او را گرفت و بلند کرد.هری را که نگاهش بر روی زمین بود،وادار کرد تا به او نگاه کند.لبخند کوچکی به هری زد. "مقاومت نکن.بذار روحت با روحم قاتی شه.بذار فقط‌‌ تمام وجودم از تو پر بشه،بذار فقط اسم تو روی لب‌هام جاری بشه. بذار فقط صدای تورو بشنوم،بهم اجازه بده تا با بوی تن تو مست شم،بهم اجازه بده تا چشمان خاکستری ام فقط در چشمان جنگلی تو غرق شه." هری از حرف های او تعجب کرد،اما نتوانست جلوی درخشش چشمانش را بگیرد.دریکو لب هایش را با زبانش خیس کرد و با صدای ملایمی که هری هرگز قبلاً نشنیده بود به سخنانش ادامه داد:"بذار پوستت رو لمس کنم، بذار گلها روی پوستت شکوفا شن." _ __ __ _ پروردگارا،به مردی همچو زیبایی بهار عشق ورزیدم.با موهایی که گل بابونه آغشته در آن است. پروردگارا،آن مرد به مردی همچو زمستانی سفید عشق ورزید. با موهایی که از نور زیبا و فریبنده ماه می‌درخشد. "Persian Translation" cr:@malfoyunyesilelmasi
You may also like
Slide 1 of 10
Strange [Drarry Persian Translation] cover
Darckness is coming... cover
flowers on my skin|drary cover
𝐇𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐢𝐚 - 𝐟𝐢𝐫𝐬𝐭 𝐲𝐞𝐚𝐫 cover
My pink boy [ Yoonmin ] cover
i will not return cover
Drarry Oneshots [Persian Translation] cover
Fake Marriage:ازدواج سوری cover
The wrong life  cover
Amor cover

Strange [Drarry Persian Translation]

12 parts Complete

[Completed] بعد از سومین سالش توی هاگوارتز، زندگی برای هری پاتر عجیب غریب شد. چیزهایی رو متفاوت از قبل میدید و احساس میکرد. و حتی بعضی مواقع چیزهایی رو متفاوت میشنید. مهمتر از همه، اون دراکو مالفوی رو متفاوت از قبل میدید. Credit to: @adrarrynight