🩸red embrace🩸
  • LECTURAS 214,767
  • Votos 53,804
  • Partes 89
  • LECTURAS 214,767
  • Votos 53,804
  • Partes 89
Concluida, Has publicado feb 06, 2021
Contenido adulto
آغوش سرخ_red embrace
کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو
ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست
نویسنده:nehan
وضعیت: تکمیل شده
خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه.  بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه  و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب  میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد قد بلند مرموز شد.  چی میشه اگه بکهیون بفهمه  تمام این مدت رو بازیچه بوده؟ پارک چانیول پلیس نفوذی بود  که کل زندگیش رو از بکهیون، نفرت داشت؟
Todos los derechos reservados
Tabla de contenidos
Regístrate para añadir 🩸red embrace🩸 a tu biblioteca y recibir actualizaciones
O
Pautas de Contenido
Quizás también te guste
☕⊱A Hug In A Cup⊰☕ de SilverBunny6104
51 Partes Concluida
بیون‌بکهیون یه مربی مهدکودک سر به هواست که چند ماهه روی یه غریبه جذاب که توی مترو میبینتش کراش زده...☁️💖 و یه روز یهو تصمیم میگیره از دور دید زدن دیگه بسه! دنبال کردن اون غریبه پاش رو به کافه Heavenly# میکشه و یه دوره جدید تو زندگیش شروع میشه. اما خب از اونجایی که بکهیون اونقدرام خوش شانس نیست اون غریبه لعنتی "پارک چانیول" یه باریستای جذاب و آسکشواله و بیشتر با قهوه تحریک میشه تا لاس زدنای بکهیون ... راستی چیزی به اسم " #قهوه‌سکشوال" وجود داره؟ ☕️ •••••••••••••••••••••••••••••••• یونگی هیچوقت فکرش رو نمیکرد با قدم گذاشتن به کافه Heavenly به اصرارهای دوستش اونجا قراره با شیرین‌ترین طعمی از قهوه که چشیده بود اشنا بشه. طعم لب های خوشمزه اون گارسون بامزه پارک‌جیمین شایدم لبخند های کیوتی که میزد یا مدلی که دنبالش راه میوفتاد و هیونگ صداش میکرد میتونست هر قهوه ای رو شیرین کنه... حتی وجود خود مین یونگی رو که خیلی سال بود حتی از قهوه هم تلخ‌تر بود! ظاهرا یونگی بالاخره هم طعم مورد علاقه اش رو پیدا کرده بود... هم یه گربه‌فسقلی که بالاخره بخواد با خودش ببره خونه... گربه ی شانسش! ☕کاپل : چانبک.یونمین. تویون ☕ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره.کمدی. ددی‌کینک ☕محدودیت سنی : NC 18+ ☕نویسنده : Silver Bunny
﴾ Moon wolf  ﴿ de kimkook_Lovrita
33 Partes Continúa
فیکشن { گـرگـه مـاه } ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ خیلی از افسانه ها حقیقت دارن... خصوصا افسانه ی گـرگـه مـاه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ افسانه ها میگویند: به هنگام زوزه ی آن گرگ ، ماه به رنگ خون در می آید قوی ترین گرگ های تاریخ که تعداد آن ها حتی به انگشت های یک دست هم قادر نیست گـرگـه مـاه نام گذاری شدند قبایل محلی معتقدن زوزه ی آن گرگ ماه را به خون میکشد و زیر سلطه ی خود میگرد هیچ گرگی قادر به مبارزه و یا حتی مقابله با گـرگـه مـاه نیست زیرا قدرت او با هیچ گرگی قابل مقایسه نیست ولیکن در هر 100 سال یک بار هم زوزه ی این گرگ شنیده نمیشود زیرا اون در هر هنگام بین مردم محفوظ بوده و هیچوقت چهره ی خود را آشکار نمیگردد اون قادر نیست عاشق هیچ شخص دیگری جز جفت حقیقی و منتخب الاهه ماه شود ﴾ Moon Wolf ﴿ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ couple = { Vkook } the writer = { 𝑳𝒐𝒗𝒓𝒊𝒕𝒂 } genre = { Omegaverse، up to date، modern، romance، Angst، Smat، Royal ، time travel، historical ژانر = { امگاورس، بروز و امروزی، رومنس، انگست، اسمات، سلطنتی، سفر در زمان، تاریخی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ∆ up= یکشنبه، و پنجشنبه های هر هفته
Undertaker (COMPLETED) de CynthiaPaul2002
86 Partes Concluida
✫چانیول، یه بوکسر زیرزمینی 35 سالست که تو روسیه‌ همه به اسم رایان میشناسنش و از بعد تصادف پارسالش، دنبال گذشتش و شخصی که از بعد تصادف فراموشش کرده میگرده. ✫بکهیون، بهترین بالرین و پاتیناژکار 28 ساله روسیه‌ست که به جز رنگ موهاش، انگار صورت و لحن و رفتاراش هم روکشی از یخ و سرما دارن و این حتی مشکوک‌ترش میکنه اونم وقتی از نگاهش نفرت خاصی بیرون میزنه... -بهت گفته بودم خوشم نمیاد دهنت تلخی اون قهوه لعنتی رو بگیره! -اما تو که نمیدونی بعدش لبات چقدر شیرین بنظر میرسه. -امشب عجیب نگام میکنی. -امشب زیباتر از همیشه­‌ای. -هربار بهم میگی. -هربار زیباتر میشی. -تو چی از عشق میدونی... -عشق چیز ثابتی نیست که همه به یک شکل بشناسنش و توضیح و توصیف بشه...اون فقط باارزش­ترین چیز برای داشتن، سخت‌ترین چیز برای به دست آوردن و...دردناک‌ترین چیز برای از دست دادنه. -نه...تو هیچی از عشق نمیدونی... 𖤐⃟🪦Fɪᴄ: Uɴᴅᴇʀᴛᴀᴋᴇʀ 𖤐⃟🪦Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ, HᴜɴHᴀɴ, KᴀɪSᴏᴏ 𖤐⃟🪦Gᴇɴʀᴇ: ᴍʏsᴛᴇʀʏ, Aɴɢsᴛ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Nᴄ+18 فیکشن مافیایی آندرتیکر رو از دست ندید...
𝐻𝑎𝑟𝑚𝑜𝑛𝑖𝑎. de Lilastoryteller
5 Partes Continúa Contenido adulto
بکهیون ، امگای کتاب فروش با رایحه یاسمن ، که دورگه از یه مادر مراکشی و پدر کره ایه ، عاشق سکون زندگیشه. تنها آرزویی که داره حفظ این ریتم تکراریه، بدون هیچ تغییری. اما یه روز تو آخرای تابستون یه مرد درشت هیکل به کتابفروشیش میاد و تهدیدش می‌کنه اگه باهاش ازدواج نکنه به دولت خبر میده که غیرقانونی اینجاست و طبق قوانین برای امگایی مثل اون، برگشتش به کشور جنگ زدش حتمیه. بکهیون بیست و سه ساله هیچوقت نمی‌خواست امگای پارک چانیول بشه- آلفای سی و پنج ساله ی ارتشی که تنها چیزی که ازش دیده میشه اخم دائمیه بین ابروهاش و یه سایه سیاهه، سایه ای با رایحه عود بُرمه ای . "-ببخشید نمیشه من یه چیز بخوام ؟ +نه. -نمیشه بگم بعد بگین نه؟ +نه. -نمیشه حداقل بنویسم ؟ اینجوری... اینجوری صدامو نمیشنوین‌." ❦︎فیکشن : Harmonia ❦︎کاپل ها : چانبک ❦︎ژانر : امگاورس ، رمنس ، درام ، اسمات ❦︎محدودیت سنی :+18 ❦︎نویسنده : @lilanotes
꧁𝑴𝒂𝒓𝒊𝒆 𝑨𝒏𝒕𝒐𝒊𝒏𝒆𝒕𝒕𝒆꧂ de Rubyl10
43 Partes Concluida Contenido adulto
[پایان یافته] این دنیا برای امگاهای مارک نشده زیادی خطرناکه! من بیون بکهیونم، امگای 23 ساله که طی یه سانحه حس بویاییشو کاملا از دست داده و بخاطر همین مشکل نمی‌تونه فرومونا رو احساس کنه...شاید شما فکر کنین که این‌ یه نقص محسوب میشه اما برای من اینطور نیست‌. حالا اون آلفاهای کوفتی هرگز نمی‌تونستن با رایحه‌اشون منو تحت سلطه خودشون بگیرن. من هیچ نقطه ضعفی در برابر آلفاها ندارم!...این دنیا از چهار رایحه پیروی میکنه که بهشون "رایحه‌های چهار فصل" گفته میشه. و بین تمام این رایحه‌ها، رایحه زمستونی وجود داره که فقط مختص به آلفاهای برتره و میتونه تمام گونه‌ها رو تحت سلطه خودش بگیره. خب، البته وجود همچین آلفایی با رایحه برف که حتی بو هم نداره فقط و فقط یه افسانه‌ست...اوه صبر کن! منم تا یه مدت قبل همین فکرو میکردم اما درست تا وقتی که با چشمای خودم اونو دیدم و با وجود نقصم رایحه برفیشو احساس کردم. ♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧ فیک: ماری آنتوانت کاپل: چانبک ژانر: امگاورس♧مافیا♧رمنس♧اسمات
●NewMoon🌙 de _YourMy24_
35 Partes Concluida
یک روز صبح، روزی که قرار بود خیلی معمولی و عادی باشه، بکهیون بعد از بیدار شدن از خواب شبانه در کنار همسرش، متوجه میشه که چانیول اون رو فراموش کرده و خاطراتش به سالها قبل زمانی که ازش متنفر بود برگشته . ------------ در علم ‌نجوم NewMoon زمانیست که نور خورشید سمت دیگری از ماه را روشن میکند و ساکنین زمین قادر به دیدن ماه نیستند . ماه تا چند روز آینده که دوباره درخشان شود در فاز تاریکی قرار دارد . نیومون داستان چانیول و بکهیونی را روایت میکند که در فاز تاریک زندگی قرار گرفتند . فیک NewMoon دارای سه فصل یا بخشه که در هر فصل یک زمان از زندگی شخصیت ها روایت میشه .‌ ------------------ 'جزیره' Island فصلی که دوران نوجوانی کاراکترهای اصلی رو روایت میکنه . 'عاشقم باش' LoveMe در این فصل با دوران جوانی کاراکترها همراه میشیم و رابطه ها شکل میگیرن . ' از یاد رفته ' Forgotten این فصل اصلی ترین فصله و در واقع پوینت داستانه . و چند سال بعد از عاشق شدنشون رخ میده .
Shine in the dark de haniehislamy
37 Partes Continúa
کاپل : yoonmin _ Kookv , Vkook _ ? ژانر : 1 : فول تخیلی ، امگاورس ، سلطنتی ، انمیز تو لاورز ، اسمات 2 : تراژدی ، انگست ، دارک رمنس 3 : سفر در زمان ، رمنس ، هپی اند (همراه با تصویر) از دستش ندید که خاص ترین فیکه ! 🌓 در سرزمین پارادایس ، همه با یکی از نژاد های شش گانه متولد میشدند.... آب... آتش... باد.... خاک.... نور... و تاریکی ! چی میشه اگه پادشاه جونگکوک ، آلفای اصیلی که پرقدرت ترین نژاد یعنی نور رو داره برای به دنیا آوردنِ ناجیِ سرزمین ، دنبال جفت حقیقیش بگرده؟ و چی میشه اگه جفت حقیقیش ، تهیونگ باشه؟ یه آلفای اصیل از نژاد تاریکی.... درست نقطه ی منفورِ مقابلش ! **** _ ازت متنفرم... _ همچنین! و لحظه ی بعد ، لبهاشون روی هم کوبیده شد.‌‌... ****** قلبی که هیچ وقت نمی‌تپید ، حالا ضربان داشت..... دیدنِ اُمگایی که شورِ زندگی از وجودِ درخشانش میبارید ، یخِ قلبِ پادشاه مین ، بیرحم ترین پادشاهِ تاریخ رو شکسته بود ! _بعد از دیدنِ انعکاس ماه توی چشمهات ، قلب مُرده ی من لرزید....حالا دیگه اون قدرتم نیست.... بزرگترین نقطه ضعفمه.... ! لطفاً ازم نترس پرنس.... من هیولا نیستم ! ****** سوال اینجاست‌‌.... ناجیِ پارادایس کی میتونه باشه ؟؟ ****** قسمت اول : درخشش ... اینجا بهشتِ منه ! قسمت دوم : تاریکی... منو از این جهنم نجات بده ! قسمت سوم : .....؟ [توی این فیک همه چیز میدرخش
The Soft Sword de CLuz_614
24 Partes Concluida
⚔️ " شمشیر نرم " ⚔️ 🏹 کاپل: چانبک، هونهان، سولی، کایسو 🏹 ژانر‌: تاریخی، رمنس، اکشن، درام 🛡️ در حال انتشار ~ برش هایی از داستان: * « هیچ کس دوست نداره چیزی که مال خودشه از دست بده فرمانده پارک.. اما گاهی این اتفاق میفته... و تو الان چیزی برای خودت نداری، حتی در یک مقام بالا باز هم سربازی هستی که جانت، سلامتیت، شادی و عشقت ممکنه هر لحظه به خاطر کشور برای همیشه از تو گرفته بشه » چانیول نگاه محکمش را به چشمان خاکستری رنگ و عمیق بکهیون دوخت:« انگار منو نمیشناسی فرمانده بیون... من جانم، سلامتیم و شادیم رو با کمال میل تقدیم به کشور میکنم اما عشق... اونو دور از هر خطری، توی قلبی که بهش میدم حفظ میکنم » * * به سمت لباس های خودش رفت و زیر لب غر زد:« این همه بی پروایی و بی احتیاطی، اونم وقتی وسط اقامتگاه سلطنتی هستیم و دور تا دور این اتاق خدمتکار و محافظه. میدونم بلاخره یه روز منو با لباس خواب روی تخت خواب تو کشف میکنن!.. » با نزدیک شدن پادشاه به صورتش و نگاهی که به لب هایش دوخته بود ساکت شد. او اهسته گفت:« این بهترین منظره توی کل اقامتگاه سلطنتیه. تو با لباس خواب روی تخت من.. تو بدون لباس توی اغوش من...» *
Alora de sabaajp
23 Partes Continúa Contenido adulto
آلورا ژانر: فانتزی، امگاورس، ازدواج اجباری، رومنس، اسمات🔞 کاپلها: چانبک، هونهان ************************************************ خلاصه: ازدواجی که میتونست دو خانواده رو به هم پیوند بده اونقدر براشون مهم بود که تحت هیچ شرایطی نمیخواستن عقب بکشن. به همین خاطر زمانی که دختر بتای آقای بیون یک روز قبل از مراسم ازدواجی که از پیش براش تعیین شده بود فرار کرد، بیون بکهیون، پسر بیچاره و امگای اون خانواده مجبور شد به جای خواهرش در جایگاه قرار بگیره و با تن دادن به ازدواج با پسر عجیب و مرموز آلفای خانواده‌ی پارک، خانواده‌ی خودش رو از رسوایی و خطر ورشکستگی نجات بده. بکهیون امگای بیست ساله و خوش اخلاقی که ماه های آخر کارآموزیش رو در یکی از کمپانی های تفریحی بزرگ کره میگذروند هیچ زمان فکرش رو نمیکرد که فقط چند روز قبل از دبیو به عنوان آیدل نسل جدید کیپاپ مجبور شه پا به زندگی مردی بذاره که باعث نابودی رویاهاش شده بود. مردی که حالا اون رو به عنوان یک هیولا میدید. هیولایی به اسم پارک چانیول... ******************* 🌸 𝕨𝕣𝕚𝕥𝕖𝕣'𝕤 𝕔𝕙𝕒𝕟𝕟𝕖𝕝 :@𝚜𝚊𝚋𝚜𝚊𝚋_𝚒𝚗𝚏𝚎𝚛𝚗𝚊𝚕🌸
Haumea de Castle_Demon
61 Partes Concluida
🔮 Haumea 🧬 Romance • Smut +18 • Omegaverse • Mpreg • Happy end 🥂 Chanbaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo 🎩 writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 ❄ Editor: Luira ( Eli ) • - من و تو خیلی وقته راهمون از هم جدا شده! از وقتی که احترام همو نگه نداشتیم و همو خورد کردیم! - من و تو راهمون جدا شد و دیگه هیچی نمیتونه ما رو سمت هم برگردونه! عین دوتا خط موازی که هیچوقت بهم نمیرسن! - بیا بذاریم این خط موازی ادامه پیدا کنه و دیگه نزدیک هم نشیم ؛ چون من واقعا حالم بهم میخوره از اینکه بخوام دوباره سمتت بیام! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - چون اون بچه ی منه و تویی که اونو توی وجودت داری امگای منی! معلومه که برام مهمید! مهمید که حواسم بهتون باشه ؛ اگرم جوری هستم و رفتار میکنم که انگار صدبار این اتفاق برام افتاده فقط برای اینه که خودمو کنترل میکنم تا بتونم اوضاع رو کنترل کنم ؛ اگر الان دعوا کنم و داد بیداد راه بندازم , خودمو مخفی کنم چیزی عوض میشه؟ نه! من و اول اخر پدر اون بچه م ! هرکاری کنیم اون بچه ی من و توئه! • ━━━━━━🔞🥂━━━━━━ • - نمیدونم چرا اینجام فقط میدونم نمیتونم دیگه تحمل کنم ، نمیتونم هر لحظه حس کنم تو سینه م قلب ندارم چون تو نیستی پیشم! خسته شدم از این همه دوری و اتفاقای مسخره ای که مقصرشیم! من ... من فقط میخوام پیشت باشم ، میخوام داشته باشمت و بدونم توام همینُ میخوای! - فقط بی
Quizás también te guste
Slide 1 of 20
☕⊱A Hug In A Cup⊰☕ cover
𝐇𝐀𝐂𝐊𝐄𝐑 [Completed] cover
﴾ Moon wolf  ﴿ cover
⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️ cover
Trap cover
Contract cover
ABOYAMI cover
WE ARE JUST A BIG BANG! cover
Undertaker (COMPLETED) cover
𝐻𝑎𝑟𝑚𝑜𝑛𝑖𝑎. cover
꧁𝑴𝒂𝒓𝒊𝒆 𝑨𝒏𝒕𝒐𝒊𝒏𝒆𝒕𝒕𝒆꧂ cover
●NewMoon🌙 cover
🔥under the skin of the city🔥 cover
Shine in the dark cover
ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇ|completed cover
The Soft Sword cover
Alora cover
Haumea cover
••✴️Stigma✴️•• cover
papa wolf and Puppy 🐶 cover

☕⊱A Hug In A Cup⊰☕

51 Partes Concluida

بیون‌بکهیون یه مربی مهدکودک سر به هواست که چند ماهه روی یه غریبه جذاب که توی مترو میبینتش کراش زده...☁️💖 و یه روز یهو تصمیم میگیره از دور دید زدن دیگه بسه! دنبال کردن اون غریبه پاش رو به کافه Heavenly# میکشه و یه دوره جدید تو زندگیش شروع میشه. اما خب از اونجایی که بکهیون اونقدرام خوش شانس نیست اون غریبه لعنتی "پارک چانیول" یه باریستای جذاب و آسکشواله و بیشتر با قهوه تحریک میشه تا لاس زدنای بکهیون ... راستی چیزی به اسم " #قهوه‌سکشوال" وجود داره؟ ☕️ •••••••••••••••••••••••••••••••• یونگی هیچوقت فکرش رو نمیکرد با قدم گذاشتن به کافه Heavenly به اصرارهای دوستش اونجا قراره با شیرین‌ترین طعمی از قهوه که چشیده بود اشنا بشه. طعم لب های خوشمزه اون گارسون بامزه پارک‌جیمین شایدم لبخند های کیوتی که میزد یا مدلی که دنبالش راه میوفتاد و هیونگ صداش میکرد میتونست هر قهوه ای رو شیرین کنه... حتی وجود خود مین یونگی رو که خیلی سال بود حتی از قهوه هم تلخ‌تر بود! ظاهرا یونگی بالاخره هم طعم مورد علاقه اش رو پیدا کرده بود... هم یه گربه‌فسقلی که بالاخره بخواد با خودش ببره خونه... گربه ی شانسش! ☕کاپل : چانبک.یونمین. تویون ☕ژانر: رمنس.فلاف. زندگی روزمره.کمدی. ددی‌کینک ☕محدودیت سنی : NC 18+ ☕نویسنده : Silver Bunny